کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وهن افکندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وهن افکندن
معنی
( ~. اَ کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) تولید ضعف و سستی و ناهمواری کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وهن افکندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) تولید ضعف و سستی و ناهمواری کردن .
-
واژههای مشابه
-
وَهَنَ
فرهنگ واژگان قرآن
سست شد - ناتوان شد(کلمه وهن به معناي ضعف در خلقت و جسم ، و يا در خُلق (اراده) است )
-
وَهْنٍ
فرهنگ واژگان قرآن
سستي - ناتواني - ضعف در خلقت و جسم ، و يا در خُلق واراده
-
وَهن
لهجه و گویش گنابادی
wahn در گویش گنابادی یعنی توهم ، خیالی که ترس به همراه آورد
-
وهن آباد
لغتنامه دهخدا
وهن آباد. [ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران واقع در 10هزارگزی باختری راه شوسه ٔ قم با 1190 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، صیفی ، چغندرقند و شغل اهالی زراعت است . قلعه ٔ خرابه ای دارد. راه از طریق رباطکریم ماشین ر...
-
جستوجو در متن
-
تخلیط
لغتنامه دهخدا
تخلیط. [ ت َ ] (ع مص ) برآمیختن . (دهار). آمیخته کردن . (زوزنی ) (آنندراج ). آمیختن . (غیاث اللغات ). آمیختن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (المنجد). || آمیختن بعض کار را با بعض و فساد افکندن در آن . (منتهی الارب ) (ناظم الا...
-
ذبول
لغتنامه دهخدا
ذبول . [ ذُ ] (ع مص ) پژمریدن . (منتهی الارب ). ذبل . پژمردن . خوشیدن . پژمرده شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پژمردگی . (دهار). ضمور. کاهیدن . لاغر شدن . لاغری . ضعف . شکستگی . نزاری . مقابل نموّ. و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: بالضم ...