کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وَهَبَ
فرهنگ واژگان قرآن
بخشيد
-
محمد وهب
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad vahab) از نام های مرکب، ← محمد و وهب.
-
ابن وهب
لغتنامه دهخدا
ابن وهب . [ اِ ن ُ وَ هََ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن وهب بن مسلم . از غیر نژاد عرب و یکی از بزرگترین شاگردان مالک بن انس . مولد او به مصر در سال 124 هَ . ق . در 148 نزد مالک رفت و تا وفات او با وی بود و پس از آن به مصر شد و خلیفه او را بقضای مصر خواند ...
-
قاضی وهب
لغتنامه دهخدا
قاضی وهب . [ وَ هََ ] (اِخ ) ابن وهب ، مکنی به ابوالبختری . رجوع به الانساب سمعانی و رجوع به ابوالبختری وهب بن وهب شود.
-
ام وهب
لغتنامه دهخدا
ام وهب . [ اُم ْ م ِوَ هََ ] (ع اِ مرکب ) ماده خر. اتان . (از المرصع).
-
احساء بنی وهب
لغتنامه دهخدا
احساء بنی وهب . [ اَ ءِ ب َ وَ هََ ] (اِخ ) در پنج میلی مَرْتَمی بین قرعا و واقصة سر راه حاج است و در آن برکه ای و نه چاه کوچک و بزرگ است . (معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
وَهَبَ
فرهنگ واژگان قرآن
بخشيد
-
جستوجو در متن
-
قاضی ابوالبختری
لغتنامه دهخدا
قاضی ابوالبختری . [ اَ بُل ْ ب َ ت َ ] (اِخ ) وهب بن وهب . رجوع به ابوالبختری وهب شود.
-
سعید
لغتنامه دهخدا
سعید. [ س َ ](اِخ ) ابن وهب . رجوع به ابوعثمان سعیدبن وهب شود.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن وهب بن مسلم معروف به ابن وهب . رجوع به ابن وهب ... و رجوع بعبداﷲ... شود.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن وهب . رجوع بعبداﷲبن وهب بن مسلم ، و رجوع به ابن وهب ابومحمد... شود.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲ فهری بن وهب . رجوع به عبداﷲ... و رجوع به ابن وهب شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) وهب بن منبه الیمانی الصنعانی ، تابعی ، از ابناء فارس . رجوع به وهب ... شود.