کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وهابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وهابی
/vahhābi/
معنی
پیرو فرقۀ وهابیه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وهابی
لغتنامه دهخدا
وهابی . [ وَهَْ ها ] (ص نسبی ) پیرو آئین وهابیة. رجوع به وهابیة شود.
-
وهابی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) پیروان شیخ عبدالوهّاب ، فرقه ای مذهبی که احکام قرآن را بنابر استنباط خود اجرا می کنند، بسیاری از شعائر مسلمانان را بدعت و ضلالت می دانند و نیز ساختن بُعقه های مجلل بر قبور ائمه و طواف و بوسیدن ضریح را روا نمی دانند.
-
وهابی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: وهابیّ] ‹وهابیه› vahhābi پیرو فرقۀ وهابیه.
-
جستوجو در متن
-
wahabi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وهابی
-
wahhabi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وهابی
-
غدفة
لغتنامه دهخدا
غدفة.[ غ َ ف َ ] (ع اِ) دستمالی که زنان وهابی به سر بندند. (دزی ج 2 ص 202). ظاهراًهمان مصحف قطیفه است که به معنای خاص به کار رفته .
-
حنبلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به ابوعبدالله احمدبن محمدبن حنبل [۱۶۴ ـ ۲۴۱ قمری]، از ائمۀ چهارگانۀ اهل سنت) [عربی: حنبلیّ] hambali ۱. یکی از چهار مذهب اهل سنت که اساس آن اجتناب از قیاس، تٲویل، و بدعت است. Δ این مذهب با استیلای طایفۀ وهابی بهصورتی تازه ...
-
درعیة
لغتنامه دهخدا
درعیة. [ دَ ی َ ] (اِخ ) واحه ای در نجد، عربستان سعودی واقع در حدود 20 کیلومتری شمال غربی ریاض پایتخت سابق آل سعود. وادی حنیفه از آن می گذرد. از آبادیهای آن بجیری است که مسکن ابن عبدالوهاب و بسیاری از علمای خاندان او بوده است ، و مقبره ٔ وی در همانجا...
-
ابن سعود
لغتنامه دهخدا
ابن سعود. [ اِ ن ُ س ُ ] (اِخ ) کنیت چند تن از امرای وهابی ، و این سلسله از 1147 هَ .ق . تا امروز بجزیرةالعرب فرمانروائی دارند: 1 - محمدبن سعود، او نخستین کس از این خاندان است که مذهب وهابی گرفت و بنصرت محمدبن عبدالوهاب مؤسس و بانی این مذهب برخاست ....
-
کوفیه
لغتنامه دهخدا
کوفیه . [ فی ی َ / ی ِ ](ص نسبی ) مؤنث کوفی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوفی شود. || (اِ) دستار چهارگوشه که مردان عرب بر سر خود نهند و عقال را بر سر آن اندازند. (فرهنگ فارسی معین ). چیزی است که تازیان بر سر نهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چارق...
-
افغان
واژهنامه آزاد
افغان نام قبایل پشتو زبانی است که در بخش هایی از افغانستان و پاکستان زندگی می کنند. افغان را در عامیانه اوغان و در گویش هزارگی اوغان، اوغون و اوغو نیز می گویند. گرچه در بین عوام، معنی افغان همان ناله و فریاد است اما برخی برای آن معانی و ریشه های دیگر...
-
حجاز
لغتنامه دهخدا
حجاز. [ ح ِ ] (اِخ ) سرزمین معروف . مکة و مدینة و طائف و روستاهای آنها. و از آنروی بدین ناحیت حجاز گویند که حاجز و فاصل و حائل است میان نجد و تهامة یا بین نجد و سراة اولاَِنّها اُحتجزت بالحرار الخمس : ِحرّةُ بنی ُسلیم و راقم و لیلی و شوران والنار. (م...
-
احمد احسائی
لغتنامه دهخدا
احمد احسائی . [ اَ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن ابراهیم بن صفربن ابراهیم بن داغربن رمضان بن راشدبن دهیم بن شمروخ بن ضوله . داغربن رمضان و جمله پدران او را منزل وسامان چون بادیه نشینان دیگر در کوه و بیابان بود و معرفتی چندان بمذاهب و ادیان نداش...