کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ونی
لغتنامه دهخدا
ونی . [ وَ نا ] (ع اِمص ) ماندگی . || سستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) مانده گردیدن و سست شدن .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به وَنْی شود.
-
ونی
لغتنامه دهخدا
ونی . [ وَن ْی ْ ] (ع مص ) سست شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ). مانده گردیدن و سست شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). سستی کردن در کارها. (غیاث اللغات ). || گذاشتن . واگذاشتن . || برچیدن آستین را. (م...
-
ونی
لغتنامه دهخدا
ونی . [ وِ نی ی / وُ نی ی ] (ع مص ) مانده گردیدن و سست شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
ونی سر
لغتنامه دهخدا
ونی سر. [ وَ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم بالا از بخش سیردان شهرستان زنجان با 512 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
حسین ونی
لغتنامه دهخدا
حسین ونی . [ ح ُ س َ ن ِ وَن ْ نی ](اِخ ) رجوع به حسین حاسب بن محمدبن عبدالواحد شود.
-
دره ونی
لغتنامه دهخدا
دره ونی . [ دَ رِ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد. واقع در 42هزارگزی شمال باختری کوهدشت و 42هزارگزی شمال باختری راه فرعی خرم آباد به کوهدشت ، با 300 تن سکنه . آب آن از چشمه ها و راه آن اتومبیل رو است . ساکنین آن از طایف...
-
گل ونی
واژهنامه آزاد
سربند ( یک نوع روسری) زنان لر
-
جستوجو در متن
-
نیة
لغتنامه دهخدا
نیة. [ ی َ ] (ع مص ) نیَّة. رجوع به نیَّة شود. || ونی . ونیة. وناء. (متن اللغة) (اقرب الموارد). رجوع به ونی شود.
-
پیزری، پیزوری
لهجه و گویش تهرانی
کاه ونی پیزر ، قلابی،سُست،پوشالی
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُس َ ] (اِخ ) ابن محمد ونی . رجوع به حسین حاسب شود.
-
لَا تَنِيَا
فرهنگ واژگان قرآن
شما دو نفر سستی نکنید (کلمه تنيا از وني به معناي فتور و سستي است)
-
وناء
لغتنامه دهخدا
وناء. [ وَ] (ع اِمص ) ماندگی . (منتهی الارب ). || سستی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ونی شود.
-
ونیه
لغتنامه دهخدا
ونیه . [ وِن ْ ی َ ] (ع اِ) وَنْیة. (از منتهی الارب ). || (مص ) مانده گردیدن و سست شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به ونی شود.