کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ول گردیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ول کن
لغتنامه دهخدا
ول کن . [ وِ ک ُ ] (نف مرکب ) در تداول ، ول کننده . رهاکننده . || دست بردارنده .- ول کن معامله نبودن ؛ در تداول ، اصرار و ابرام و پافشاری و سماجت در کار یا در دعوا و معرکه کردن . دنباله ٔ کاری را رها نکردن . (لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
ول گو
لغتنامه دهخدا
ول گو. [ وِ ] (نف مرکب ) ول گوی . ول گوینده . در تداول ، کسی که سخن بی معنی و بیهوده گوید. رجوع به «ول » و «ول گفتن » شود.
-
هرزه ول
لغتنامه دهخدا
هرزه ول . [ هََ زَ وِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان رحمت آباد بخش رودبار شهرستان رشت ، واقع در 9هزارگزی خاور رودبار و 3 هزارگزی منجیل . جایی است کوهستانی و سردسیر و دارای 337 تن سکنه . از رود هرزه ول مشروب میشود. محصول عمده اش لبنیات و صیفی است . شغل اها...
-
ول دادن
فرهنگ فارسی معین
(وِ. دَ) (مص م .) 1 - رها کردن ، آزاد کردن . 2 - آزاد کردن کسی از زندان .
-
ول شدن
فرهنگ فارسی معین
(وِ. شُ دَ) (مص ل .) 1 - رها شدن . 2 - افتادن چیزی از دست . 3 - سقوط کس یا چیزی .
-
ول چر
فرهنگ فارسی معین
(وِ چَ) (ص فا.) (عا.) = ول چرنده : شخص بی باعث و بانی و افسار سرخود.
-
ول خرج
فرهنگ فارسی معین
(وِ. خَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) (عا.) آن که پول خود را بیهوده خرج کند، مسرف .
-
دره ول
لغتنامه دهخدا
دره ول . [ دَ رِ وِ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان ایوه بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز. واقع در 58هزارگزی باختر ایذه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ول خندیدن
دیکشنری فارسی به عربی
ضحکة
-
ول کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اترک , اجازة , خروج , دع , صحراء , متساهل
-
وِل دادن
لهجه و گویش تهرانی
رها کردن
-
وِل گو
لهجه و گویش تهرانی
یاوه گو
-
ول گوئی
لهجه و گویش تهرانی
یاوه گویی
-
ول معطل
لهجه و گویش تهرانی
سرگردان ،علاف
-
وِل، ولو
لهجه و گویش تهرانی
پخش :صبح تاشب تو کوچه ول (ولو) است.