کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولی لو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شاه ولی
لغتنامه دهخدا
شاه ولی . [ وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر. از 14 قریه ٔ بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنه ٔ آن در حدود 2000 تن است و مرکز دهستان قریه ٔ شاهی ولی است . قراء مهم آن : قریه ٔ نگاری و ضحاک که هر یک 300 تن سکنه دارد. آب آن از شعبه ٔ ...
-
شاه ولی
لغتنامه دهخدا
شاه ولی . [ وَ ] (اِخ )دهی از دهستان خنافره بخش شادگان شهرستان خرمشهر. دارای 508 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، خرما و برنج است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
شیخ ولی
لغتنامه دهخدا
شیخ ولی . [ ش ِ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان تسوج بخش شبستر شهرستان تبریز است و 375 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
قاضی ولی
لغتنامه دهخدا
قاضی ولی . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوچ تپه ٔ بخش ترکمان شهرستان میانه . در 21هزارگزی جنوب خاوری ترکمان و 15هزارگزی شوسه ٔ تبریز واقع و کوهستانی ، معتدل است . سکنه ٔ آن 384 تن ، آب آن از چشمه ، محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله دا...
-
قره ولی
لغتنامه دهخدا
قره ولی . [ ق َ رَ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 3500 گزی جنوب خاوری قره آغاج و 52 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن 117 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلا...
-
قره ولی
لغتنامه دهخدا
قره ولی . [ ق َ رَ وَ ] (اِخ ) دهی ازدهستان چمچمال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان واقع در 20 هزارگزی جنوب باختری صحنه و 3 هزارگزی جنوب شوسه ٔ کرمانشاه به همدان . موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن سردسیر است . سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از رودخانه ٔگاماساب...
-
باب ولی
لغتنامه دهخدا
باب ولی . [ب ِ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سرمشک بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت در 38هزارگزی شمال باختری ساردوئیه و 12هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه .سکنه ٔ آن 7 تن است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
پوریای ولی
لغتنامه دهخدا
پوریای ولی . [ رِ ی ِ وَ ] (اِخ ) پهلوان محمود خوارزمی ملقب به پوریای ولی و نیز ملقب به قتالی . اصل او از مردم گنجه است . شجاعی عارف بود. او را مثنویی است بنام کنزالحقائق . وی بسال 722 هَ . ق . در خیوق درگذشته است . رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن و قاموس ا...
-
خان ولی
لغتنامه دهخدا
خان ولی . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. واقع در 22 هزارگزی شمال خاوری اهر و 11 هزارگزی شوسه ٔ اهر کلیبر، ناحیه ای است کوهستانی و معتدل دارای 6 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. این دهکده از چشمه سار مشروب میشود، محصول...
-
خواجه ولی
لغتنامه دهخدا
خواجه ولی . [ خوا / خا ج َ / ج ِ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. این دهکده در جلگه قرار دارد با هوای معتدل و آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر و نخود و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ...
-
خواجه ولی
لغتنامه دهخدا
خواجه ولی .[ خوا / خا ج َ / ج ِ وَ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهذرشهرستان اهواز، این دهکده کوهستانی و معتدل است . آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی زنان گیوه چینی و راه مالرو است . (از فرهنگ جغراف...
-
ولي الامر
دیکشنری عربی به فارسی
نگهبان , ولي(اولياء) , قيم
-
ولی اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] valiyyollāh ولی خدا؛ دوست خدا؛ بندۀ نیک خدا؛ لقب امیرالمؤمنین علی.
-
ولی النعم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] valiyonne'am خداوند نعمتها.
-
ولی عهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ولیالعهد] vali'ahd ۱. (سیاسی) کسی که پادشاه او را به جانشینی خود تعیین میکند؛ وارث سلطنت.۲. [قدیمی] حاکم وقت.