کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولوغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ولوغ
/voluq/
معنی
زبان زدن سگ به ظرف؛ خوردن یا لیسیدن سگ چیزی را که در ظرف است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ولوغ
لغتنامه دهخدا
ولوغ . [ وُ ] (ع مص ) ولغ [وَ / وُ ] . وَلَغان . آب خوردن سگ به اطراف زبان ازظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ولغ و ولغان شود.
-
ولوغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] voluq زبان زدن سگ به ظرف؛ خوردن یا لیسیدن سگ چیزی را که در ظرف است.
-
جستوجو در متن
-
اولغ
لغتنامه دهخدا
اولغ. [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) ولوغ کننده تر: اولغ من کلب ؛ بیش از سگ ولوغ کننده . (مجمع الامثال ).
-
ولغ
لغتنامه دهخدا
ولغ. [ وَ / وُ ] (ع مص ) ولوغ . وَلَغان . به اطراف زبان آب خوردن سگ از ظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن (و این معنی از باب حسب و سمع نیز آید). (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ولوغ شود.
-
ولغان
لغتنامه دهخدا
ولغان . [ وَ ل َ ] (ع مص ) ولغ. ولوغ . به اطراف زبان آب خوردن سگ از ظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ولوغ و ولغ شود.
-
اقروة
لغتنامه دهخدا
اقروة. [ اَق ْ رُ وَ ] (ع اِ) ج ِ قَرو، بمعنی کاسه ٔ چوبین و کاسه برای ولوغ سگ . (از اقرب الموارد). رجوع به قرو شود.
-
خاک مال کردن
لغتنامه دهخدا
خاک مال کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بر زمین آوردن پهلوان را. (غیاث اللغات ). || شستن با مالیدن خاک و آب با هم بچیزی . || تطهیر: ولوغ کلب را خاک مال کنند و سپس دوبار بشویند. || خوار و ذلیل کردن . رجوع به خاک مال شود.