کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ولو
/valo[w]/
معنی
و اگر؛ و اگرچه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اگرچه، حتی، هرچند
دیکشنری
loose
-
جستوجوی دقیق
-
ولو
واژگان مترادف و متضاد
اگرچه، حتی، هرچند
-
ولو
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیکاره، رها، سرگردان، ول، ولگرد، ولنگار ۲. پاشیده، پراکنده، متلاشی
-
ولو
لغتنامه دهخدا
ولو. [ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری . سکنه ٔ آن 180 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
ولو
لغتنامه دهخدا
ولو. [ وَ ل َ ] (ع حرف ربط مرکب ) (از: و، حرف عطف + لو، حرف شرط) و اگرچه . اگرچه .
-
ولو
لغتنامه دهخدا
ولو. [ وِ ل َ / لُو ] (ص ) ولاو. در تداول ، متفرق . پراکنده . (یادداشت مرحوم دهخدا). پاشیده . متلاشی .- ولو شدن ؛ پاشیدن از هم . پاشیده شدن . پراکنده گشتن .- || روی زمین پهن شدن . نقش زمین شدن .
-
ولو
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (ص .) (عا.) ریخته و پاشیده ، پراکنده .
-
ولو
فرهنگ فارسی معین
(وَ لَ) [ ع . ] (حر.) اگر، و اگر.
-
ولو
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: ولَو] valo[w] و اگر؛ و اگرچه.
-
ولو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ولاو› [عامیانه] velo[w] ۱. رها؛ آزاد.۲. پاشیده؛ ازهمپاشیده؛ پراکنده.
-
ولو
دیکشنری فارسی به عربی
ولو ان
-
واژههای مشابه
-
ولو شدن
لغتنامه دهخدا
ولو شدن . [ وِ ل َ / لُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پاشیده شدن .پراکنده شدن . متفرق شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). || نقش بر زمین شدن : فلان روی زمین ولو شد.
-
ولو کردن
لغتنامه دهخدا
ولو کردن . [ وِ ل َ / لُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) متفرق کردن . از هم پاشیدن . پراکندن . پخش کردن . پاشیدن روی زمین .
-
ولو شدن
فرهنگ فارسی معین
(وِ. شُ دَ) (مص ل .) (عا.) 1 - پخش و پلا شدن . 2 - نقش بر زمین شدن .
-
ولو ان
دیکشنری عربی به فارسی
اگرچه , گرچه , هرچند , بااينکه , بهرحال , باوجود ان , بهرجهت , هرچند با اينکه , باوجوداينکه , ولو , ولي