کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ولنگ
لغتنامه دهخدا
ولنگ . [ وِل ِ / ل َ ] (ص ، از اتباع ) رجوع به ولنگ و واز شود.
-
واژههای مشابه
-
لی-ولنگ
لغتنامه دهخدا
لی-ولنگ . [ وْ ل َ / ل َ یو ل َ ] (اِ) برف . (جهانگیری ). برف و آن چیزی باشد سفید که در زمستانها مانند پنبه ٔ حلاجی کرده از آسمان فروبارد و به عربی ثلج خوانند. (برهان ). صاحب برهان گوید: ظاهراً در معنی لغت تصحیف خوانی شده است و ترف را برف خوانده اند....
-
چِر وِلِنگ
لهجه و گویش بختیاری
čer veleng گریه کودکان به صداى بلند.
-
ولنگ وباز
فرهنگ گنجواژه
برهنه، گشاد،بی حساب.
-
واز و ولنگ
لغتنامه دهخدا
واز و ولنگ .[ زُ وِ ل َ ] (ص مرکب ) گشاده . ولنگ و واز. متشتت و پراکنده . غیر متصل به هم . رجوع به ولنگ و واز شود.
-
ولنگ و باز
لغتنامه دهخدا
ولنگ و باز. [ وِ ل ِ / ل َگ ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به ولنگ و واز شود.
-
ولنگ و واز
لغتنامه دهخدا
ولنگ و واز. [ وِ ل ِ / ل َ گ ُ ](ص مرکب ، از اتباع ) گَل و گشاد. باز و گشاده . چهارطاق : در را ولنگ و واز گذاشته و رفته بود. || بی حساب وکتاب . بی نظم ونسق . بی ضبطوربط. بی قیدوبند.
-
ولنگ و واز
فرهنگ فارسی معین
(وِ لِ گُ) (ص مر.) (عا.) 1 - گَل و گُشاد. 2 - بی حساب و کتاب ، بی بند و بار.
-
وِلنگ(و)واز
لهجه و گویش تهرانی
بی نظم ،شلخته ،بی خیال
-
ولنگیدن،وِلِنگ زدن
لهجه و گویش تهرانی
پرت و پلا/یاوه گفتن
-
واز و وِلِنگ
فرهنگ گنجواژه
بی حساب و کتاب.
-
ولنگ و واز
فرهنگ گنجواژه
گل و گشاد، برهنه،بی حساب.
-
هرزهگو و وِلِنگ
فرهنگ گنجواژه
بی قید، بی ادب.