کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ولسان
لغتنامه دهخدا
ولسان . [ وَ ل َ ] (ع مص ) به شتاب رفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ولس شود. || فراخ رفتن شتر. (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
ولس
لغتنامه دهخدا
ولس . [ وَ ] (ع اِمص ) نادرستی و فریب . (منتهی الارب )(آنندراج ). خدیعه و خیانت . (اقرب الموارد). || (مص ) وَلَسان . به شتاب رفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || خیانت کردن و فریب دادن . (اقرب الموارد). || به کنایه گفتن سخن را. (منتهی ...
-
شرس
لغتنامه دهخدا
شرس . [ ش َ رِ ] (ع ص ) سی ٔ الخُلق . (اقرب الموارد). بدخویی . (منتهی الارب ) . || مکان شرس ؛ یعنی صلب . (از اقرب الموارد). جای درشت . (منتهی الارب ). || شدید. گویند: هو عسر شرس ؛ ای کثیرالخلاف . حیوان شرس الاکل ؛ یعنی شدیدخوار است . (از اقرب الموارد...