کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولایت گیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صاحب ولایت
لغتنامه دهخدا
صاحب ولایت . [ ح ِ وِ ی َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) پیر. مرشد. ولی : کسی را که نزدیک ظنت بدوست چه دانی که صاحب ولایت خود اوست .سعدی .
-
میان ولایت
لغتنامه دهخدا
میان ولایت . [ وِ ی َ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت قوچان خراسان دارای 132 قریه . (از جغرافیای سیاسی کیهان ). نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔشهرستان مشهد با 130 آبادی و 37490 تن جمعیت . محصول عمده ٔ آن غلات و چغندر و پنبه و بنشن و انواع میوه وصنایع دستی ز...
-
میان ولایت
لغتنامه دهخدا
میان ولایت . [ وِ ی َ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت مشهد خراسان . عده ٔ قراء، 164. مساحت ، 16 فرسخ . مرکز، قریه ٔ حاجی آباد. حد شمالی : بلوک کلات . شرقی : مشهد. جنوبی : جاغرق و ارومیه . غربی : بیزکسی . (از جغرافیای سیاسی کیهان ).
-
بالا ولایت
لغتنامه دهخدا
بالا ولایت . [ وَ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان کاشمر واقع در جنوب کوه سرخ شمال دهستان مرکزی که از 15 آبادی تشکیل شده و نفوس کلیه ٔ قراء 22233 تن است . هوای دهستان معتدل و شغل مردان آن زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی و ...
-
بالا ولایت
لغتنامه دهخدا
بالا ولایت . [ وَ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه است . این دهستان از 29 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع نفوس آن 16672 تن است و آبادی مهم آن قهندز است که 1256 تن جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9...
-
پائین ولایت
لغتنامه دهخدا
پائین ولایت . [ وَ ی َ ] (اِخ ) بلوکی از تربت حیدریه ٔ خراسان . قراء آن 38 و مساحت به 4 فرسنگ مربع بالغ است . مرکز آن شهر تربت است و حدّ شمالی تربت حیدریه و شرقی رشخوار و جنوبی محولات و غربی آزغند.
-
پائین ولایت
لغتنامه دهخدا
پائین ولایت . [ وَ ی َ ] (اِخ ) بلوکی از ولایت اسفراین خراسان دارای 27 قریه .
-
پائین ولایت
لغتنامه دهخدا
پائین ولایت . [ وَ ی َ ] (اِخ ) بلوکی است از ولایت مشهد خراسان . قرای آن 84، مساحتش 24 فرسنگ مربع و مرکز آن قریه ٔ آب مال است . از شمال به بلوک کلات و از مشرق به زوردآباد و از جنوب به بیرجام و از مغرب به تبارکان محدود است .
-
خرقه ٔ ولایت
لغتنامه دهخدا
خرقه ٔ ولایت . [ خ ِ ق َ / ق ِ ی ِ وِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به «خرقه در نزد صوفیان » ذیل «خرقه » شود.
-
صاحب ولایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] (تصوف) sāhebvelāyat پیشوا؛ مرشد؛ ولی.
-
ولایت فقیه
واژهنامه آزاد
حکومت و اداره جامعه اسلامی توسط فقیه جامع الشرایط
-
ولایت فقیه
واژهنامه آزاد
سرپرستی دین شناس.
-
میان ولایت باخرز
لغتنامه دهخدا
میان ولایت باخرز. [ وِ ی َ ت ِ خ َ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت باخرز و خواف خراسان . عده ٔ قرا: 30. مساحت : 36 فرسخ ،مرکز: مشهدریزه ، حد شمالی : تربت شیخ جام ، شرقی : پایین ولایت ، جنوبی : پایین خواف ، غربی : بالاولایت باخرز. (از جغرافیای سیاسی کیهان )....
-
پائین ولایت باخرز
لغتنامه دهخدا
پائین ولایت باخرز. [ وَ ی َ ت ِ خ َ ] (اِخ ) بلوکی از ولایت باخرز و خواف . شماره ٔ قرای آن 21 و مساحتش 44 فرسنگ مربع است و مرکز آن قصبه ٔ طیبات است . این ناحیه از شمال به پائین جام و از مشرق به مرز افغانستان و از جنوب به پائین خواف و از مغرب به بلوک ...
-
جستوجو در متن
-
مملکت گیر
لغتنامه دهخدا
مملکت گیر. [ م َ ل َ / ل ِ ک َ ] (نف مرکب ) گیرنده ٔ مملکت . کشورگشا. کشورستان : اسب او را چه لقب ساخته اندمملکت گیر و ولایت پیمای .فرخی .