کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولائم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ولائم
/valā'em/
معنی
= ولیمه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ولائم
لغتنامه دهخدا
ولائم . [ وَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ ولیمة. (اقرب الموارد). رجوع به ولیمة شود.
-
ولائم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ وَلیمَة] [قدیمی] valā'em = ولیمه
-
جستوجو در متن
-
ولایم
لغتنامه دهخدا
ولایم . [ وَ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ ولیمة. (اقرب الموارد). رجوع به ولائم و ولیمة شود.
-
اپولو
لغتنامه دهخدا
اپولو. [ اِ ] (لاتینی ، اِ) عنوانی است کاهنانی را که در روم مأمور تهیه و ترتیب قربانیها و ولائم مخصوص خدایان بودند. عدّه ٔ ایشان از سه تجاوز نمیکرد و این مقام از سال 556 رومی (198 ق . م .) ایجاد شد و از آن زمان ظاهراً این وظائف از پنتی فکسها سلب شده...
-
ولیمه
لغتنامه دهخدا
ولیمه . [ وَ م َ / م ِ ] (از ع ، اِ) ضیافت عروسی . ضیافت شادی و کتخدایی . (آنندراج ) (غیاث ). طعام عروسی . (مهذب الاسماء). مهمانی عروسی . (منتهی الارب ). طعام عروسی ، یا هر طعامی که برای گروهی دعوت یاغیر دعوت تهیه و ساخته میشود، و گویند هر طعامی که ب...
-
خواندن
لغتنامه دهخدا
خواندن . [ خوا / خا دَ ] (مص ) قرائت کردن . تلاوت کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : ای مج کنون تو شعر من از بر کن وبخوان از من دل و سگالش واز تو تن و زبان . رودکی .ببینم آخر روزی بکام دل خود راگهی ایارده خوانم شها گهی خرده . دقیقی .ای آن که جز از شعر و غ...