کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وقود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وقود
/vaqud/
معنی
آنچه با آن آتش روشن میکنند؛ آتشگیره؛ فروزینه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وقود
لغتنامه دهخدا
وقود. [ وَ ] (ع اِ) هیزم آتش انگیز. (مهذب الاسماء). آتش گیره . هیزم . (منتهی الارب ). آنچه بدان آتش افروزند. (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد). فروزینه ٔ آتش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آتش افروزه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). و خوانده ش...
-
وقود
لغتنامه دهخدا
وقود. [ وُ ] (ع مص )قدة. وقدان . افروخته شدن آتش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || آتش افروختن . (غیاث اللغات ).
-
وقود
فرهنگ فارسی معین
(وُ) [ ع . ] (مص ل .) شعله ور شدن آتش .
-
وقود
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.) آن چه بدان آتش افروزند از هیزم باریک و گیاه خشک ، فروزینه ، آتشگیر، گیرانه .
-
وقود
دیکشنری عربی به فارسی
سوخت , غذا , اغذيه , تقويت , سوخت گيري کردن , سوخت دادن (به) , تحريک کردن , تجديد نيرو کردن
-
وقود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] vaqud آنچه با آن آتش روشن میکنند؛ آتشگیره؛ فروزینه.
-
وقود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] voqud افروخته شدن؛ شعلهور شدن آتش.
-
واژههای مشابه
-
وَقُودِ
فرهنگ واژگان قرآن
هیزم - آتش گیرانه (ماده سوختنی مثل هیزم یا آنچه باعث سوختن شود مثل فندک)
-
واژههای همآوا
-
وَقُودِ
فرهنگ واژگان قرآن
هیزم - آتش گیرانه (ماده سوختنی مثل هیزم یا آنچه باعث سوختن شود مثل فندک)
-
جستوجو در متن
-
اغذیه
دیکشنری فارسی به عربی
وقود
-
سوخت گیری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
وقود
-
سوخت دادن (به)
دیکشنری فارسی به عربی
وقود