کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وقلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وقلة
لغتنامه دهخدا
وقلة. [ وَ ق َ ل َ ] (ع ص ) وقلةالرأس ؛ مرد نیک خردسر. (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
وقلة
لغتنامه دهخدا
وقلة. [ وَ ل َ ] (ع اِ) خسته ٔ مقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). ج ، وقول . (منتهی الارب ) (آنندراج ). وقل ، یکی . (اقرب الموارد). رجوع به وقل شود.- رجل وقلةالرأس ؛ یعنی مردی دارای سری بسیار کوچک . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
وقول
لغتنامه دهخدا
وقول . [ وُ ] (ع اِ) ج ِ وقلة (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)، به معنی خسته ٔ مقل . (منتهی الارب ). هسته ٔ مقل . || (مص ) بر سر کوه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). برآمدن بر کوه . (آنندراج ).
-
خردسر
لغتنامه دهخدا
خردسر. [ خ ُ س َ ] (ص مرکب ) آنکه سرکوچک دارد. (یادداشت بخط مؤلف ). صَعْنَب . وَقَلة الرأس . اَصْعَل . مُقَطْقَط الرأس . قَفَنْدَر. سَمَعْمَع: شبوط؛ نوعی از ماهی نرم بدن ، خردسر، باریک دم ، گشاده میان ، بر شکل بربط. عَضْب ؛ کودک خردسر. (از منتهی ا...