کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وقری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وقری
لغتنامه دهخدا
وقری . [ وَ را ] (ع ص ) (دابة...) ستور بارکرده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
وقری
لغتنامه دهخدا
وقری . [ وَ ق َ ری ی ] (ع ص نسبی ) منسوباً، شبان وقیر که گله ٔ گوسفندان است ، یا فراهم آرنده ٔگوسفندان و خداوند خران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صاحب الحمیر. (از اقرب الموارد). || باشنده ٔ شهر. (منتهی الارب ). ساکنان شهر. (اقرب الموار...
-
وقری
واژهنامه آزاد
از ریشه وقار به معنای متانت و متین میباشد
-
جستوجو در متن
-
حرم
لغتنامه دهخدا
حرم . [ ح ِ ] (ع ص ) حرام . || نادر. ج ، احرام . || مرد مُحْرِم . (منتهی الارب ). || واجب وقُرِی ٔ «و حرم علی قریة اهلکناها انهم لایرجعون »؛ ای واجب . (معجم البلدان ).
-
وقر
لغتنامه دهخدا
وقر. [ وَ ] (ع مص ) گران گردیدن گوش . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گران کردن گوش را. (منتهی الارب )(ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ). سنگین گردیدن . || شکافتن ساق وکفتن آن شبیه خجکهای چشم و...
-
دندان کنان
لغتنامه دهخدا
دندان کنان .[ دَ ک َ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال کندن دندان . دندان کننده . در حال برکندن دندان . (از یادداشت مؤلف ). || کنایه از قطعکننده ٔ طمع باشد. (از برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || عجز والحاح و زاری کنان و ترسان . (غیاث ) (از آنندراج...
-
شبان
لغتنامه دهخدا
شبان . [ ش ُ / ش َ ] (اِ) چوپان را گویند که چراننده و محافظت کننده ٔ گوسفند باشد و او را به عربی راعی خوانند. (برهان قاطع). رشیدی در فرهنگ و هدایت صاحب انجمن آرا و به تبع اخیر صاحب آنندراج گوید: چوپان که اکثر در شب گله را پاسبانی کند ضد روزبان و شبان...