کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وقایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وقایت
/ve(a)qāyat/
معنی
نگهداری؛ حفظ و صیانت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پاسداری، حفاظت، حفظ، نگاهداشت، نگهداری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وقایت
واژگان مترادف و متضاد
پاسداری، حفاظت، حفظ، نگاهداشت، نگهداری
-
وقایت
لغتنامه دهخدا
وقایت . [ وَ / وِ ی َ ] (ع مص ) وقایة. نگاه داشتن . پاییدن . محافظت کردن .حفظ کردن . || (اِمص ) نگاهداشت . محافظت و نگهبانی . حفاظت و نگهبانی و حراست . (ناظم الاطباء).- وقایت کردن ؛ حفظ کردن و نگهبانی نمودن و حراست کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به وقا...
-
وقایت
فرهنگ فارسی معین
(و یا وَ یَ) [ ع . وقایة ] 1 - (اِمص .) محافظت ، نگهبانی . 2 - (اِ.) هر چه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند.
-
وقایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وِقایة] [قدیمی] ve(a)qāyat نگهداری؛ حفظ و صیانت.
-
واژههای همآوا
-
وقایة
لغتنامه دهخدا
وقایة. [ وَ ی َ ] (ع مص ) نگاه داشتن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وقاء. (اقرب الموارد). || (اِمص ) حفاظت و حراست و نگهبانی و وقایت . (ناظم الاطباء). محافظت و نگهبانی . || (اِ)آنچه بدان کتاب را نگاه د...
-
وقایة
لغتنامه دهخدا
وقایة. [ وِ ی َ ] (ع اِ) پناه چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : بخت برنا وقایه ٔ عمر است چشم بینا طلایه ٔ رخسار. خاقانی .|| (مص ) نگاه داشتن . (اقرب الموارد)(منتهی ال...
-
وقایة
لغتنامه دهخدا
وقایة. [ وُ ی َ ](ع مص ) نگاه داشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). نگه داشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وقاء. (از اقرب الموارد). || (اِ) هر چیزی که بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهن...
-
جستوجو در متن
-
حراست
واژگان مترادف و متضاد
پاسداری، حفاظت، صیانت، محارست، محافظت، مواظبت، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت
-
حفاظت
واژگان مترادف و متضاد
۱. حراست، محافظت، مراقبت، مواظبت، نگهداری، وقایت، وقایه ۲. قرق
-
محافظت
واژگان مترادف و متضاد
احتراس، استحفاظ، پاسبانی، پاسداری، پشتیبانی، حراست، حفاظت، حفظ، صیانت، محارست، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت
-
پاسداری
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاس، پاسبانی، حراست، محارست، محافظت، مواظبت، نگاهداشت، نگهبانی، نگهداری، وقایت، یتاق ۲. رعایت، ملاحظه ۳. احترام، حرمت
-
نگهداری
واژگان مترادف و متضاد
۱. حفاظت، حفظ، صیانت ۲. پاسداری، حراست، محارست، محافظت، وقایت ۳. توجه، مراقبت، مواظبت ۴. بازداری، ضبط، کف ۵. پرستاری، سرپرستی
-
وقایة
لغتنامه دهخدا
وقایة. [ وَ ی َ ] (ع مص ) نگاه داشتن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وقاء. (اقرب الموارد). || (اِمص ) حفاظت و حراست و نگهبانی و وقایت . (ناظم الاطباء). محافظت و نگهبانی . || (اِ)آنچه بدان کتاب را نگاه د...