کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وقاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وقاه
لغتنامه دهخدا
وقاه . [ وُ ] (ع ص ، اِ) خادم کلیسا. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
وَقَاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او را حفظ كرد - او را نگه داشت
-
واژههای همآوا
-
وقاح
لغتنامه دهخدا
وقاح . [ وَ ] (ع ص ) (رجل ...) مرد بی شرم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || امراءة وقاح الوجه ؛ زن بی شرم . (منتهی الارب ). زن بی رو. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || مرد جری بر ارتکاب بزه . (از اقرب الموارد) (منتهی...
-
وقعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وقعَة] [قدیمی] vaq'e ۱. واقعه؛ حادثه.۲. کارزار؛ جنگ.
-
وَقَاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او را حفظ كرد - او را نگه داشت