کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وقارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وقارة
لغتنامه دهخدا
وقارة. [ وَ رَ ] (ع مص ) وَقار. آهسته و بردبار گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به وقار شود.
-
جستوجو در متن
-
وقار
لغتنامه دهخدا
وقار. [ وَ ] (ع مص ) وقارة. آهسته و بردبار گردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به آرام شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || (اِمص ) آهستگی و بردباری . (اقرب الموارد) (مه...
-
حاکم بامر ا
لغتنامه دهخدا
حاکم بامر ا. [ ک ِ ب ِ اَ رِل ْلاه ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن مستکفی باﷲ ابوالربیع سلیمان بن حاکم بامر اﷲ اول ابوالعباس احمدبن ابی علی حسن قبّی بن علی بن ابی بکربن خلیفة مسترشد باﷲبن مستظهر باﷲ عباسی ، مشهور به حاکم دوم . سیوطی گوید: چون حاکم بامر اﷲ ...