کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وفق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وفق
/vefq/
معنی
۱. سازگار شدن.
۲. مناسبت و سازگاری؛ مطابقت میان دو چیز.
〈 وفق دادن: (مصدر لازم، مصدر متعددی) مطابقت دادن؛ سازش دادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. انطباق، تطبیق، مطابق، مطابقت
۲. توافق، سازش، موافقت
فعل
بن گذشته: وفق داد
بن حال: وفق ده
دیکشنری
tune
-
جستوجوی دقیق
-
وفق
واژگان مترادف و متضاد
۱. انطباق، تطبیق، مطابق، مطابقت ۲. توافق، سازش، موافقت
-
وفق
لغتنامه دهخدا
وفق . [ وَ ] (ع مص ) موافق یافتن کار خود را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). سازوار آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). موافق و سازوار یافتن کار خود را. (ناظم الاطباء). || صواب و موافق مراد شدن . (اقرب الموارد). || (اِمص ) سازواری . (منتهی الار...
-
وفق
فرهنگ فارسی معین
(و ) [ ع . ] (اِمص .) سازگاری ، مناسبت .
-
وفق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وَفق] vefq ۱. سازگار شدن.۲. مناسبت و سازگاری؛ مطابقت میان دو چیز.〈 وفق دادن: (مصدر لازم، مصدر متعددی) مطابقت دادن؛ سازش دادن.
-
وفق
دیکشنری فارسی به عربی
موافقة
-
واژههای مشابه
-
وفق دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) [ ع - فا. ] 1 - (مص م .) مطابق کردن ، سازگار کردن . 2 - (مص ل .) مطابق شدن ، سازگار بودن .
-
وفق دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
وصلة
-
عدم وفق
دیکشنری فارسی به عربی
استسخف
-
وفق دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اتفاقية , استوعب , بدلة , صالح , قفزة , کيف , لحن
-
وفق ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
متناقض
-
وفق دادن با
دیکشنری فارسی به عربی
اسکن
-
وفق و مدارا
فرهنگ گنجواژه
هماهنگی.
-
جستوجو در متن
-
انطباق
واژگان مترادف و متضاد
برابری، وفق، یکسانی