کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وعد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وعد
/va'd/
معنی
۱. نوید دادن.
۲. نوید.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وعد
لغتنامه دهخدا
وعد. [ وَ ] (ع مص ) عِدَة. مَوعِد. موعدة. موعود. موعودة. وعده کردن . نوید دادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). در خیر و شر استعمال شود.(منتهی الارب ). گویند: وعد الامر و به خیراً و شراً وهرگاه خیر و شر را اسقاط...
-
وعد
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) نوید، مژده . 2 - (اِمص .) نوید دهی .
-
وعد
دیکشنری عربی به فارسی
درگروگان , گرو , وثيقه , ضمانت , بيعانه , باده نوشي بسلا متي کسي , بسلا متي , نوش , تعهد والتزام , گروگذاشتن , بسلا متي کسي باده نوشيدن , متعهد شدن , التزام دادن , وعده , قول , عهد , پيمان , نويد , انتظار وعده دادن , قول دادن , پيمان بستن , نذر , شرط...
-
وعد
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر) [عربی] [قدیمی] va'd ۱. نوید دادن.۲. نوید.
-
واژههای مشابه
-
وَعَدَ
فرهنگ واژگان قرآن
وعده داد
-
وَعْدَ
فرهنگ واژگان قرآن
وعده (کلمه "وعد" بدون همراهي با کلمه وعيد هم معناي وعده خير مي دهد و هم به معناي وعده شر . ولي اگر هر دو با هم در کلامي بيايند ، وعد به معناي وعده خير ، و وعيد به معناي وعده شر خواهد بود.لذا خلف وعده مقبوح و زشت است ولي خلف وعيد نشانه ي كرم و لطف به ...
-
وُعِدَ
فرهنگ واژگان قرآن
وعده داده شد
-
خلف وعد
لغتنامه دهخدا
خلف وعد. [ خ ُ ف ِ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زنهارخواری . دروغ وعدگی . بدقولی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
وعد و وعید
لغتنامه دهخدا
وعد و وعید. [ وَ دُ وَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) انذار و ترسانیدن کسی را از کردار و اعمال وی و نوید خیر و شر. (ناظم الاطباء) : ز توحید و قرآن و وعد و وعیدز تأیید و از رسمهای جدید. فردوسی .شب و روز در کار وعد و وعیدمه و هفته هر روز نوروز و عید.ظهوری ...
-
خلف وعد کردن
لغتنامه دهخدا
خلف وعد کردن . [ خ ُ ف ِ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دروغ کردن وعده . بدقولی کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
وعد و عهد
فرهنگ گنجواژه
پیمان.
-
واژههای همآوا
-
واد
لغتنامه دهخدا
واد. [ دِ ] (ع اِ) صورتی است از وادی . رجوع به وادی شود.
-
واد
لغتنامه دهخدا
واد. [ دِن ْ ] (ع اِ) صورتی است از وادی ، مانند: قاض و داع . رجوع به وادی شود.