کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وظیفه و مستمری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وظیفه و مستمری
فرهنگ گنجواژه
جیره، حقوق.
-
واژههای مشابه
-
وظيفة
دیکشنری عربی به فارسی
تابع , وظيفه , کار کردن
-
نظام وظیفه
لغتنامه دهخدا
نظام وظیفه . [ ن ِ م ِ وَ ف َ / ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خدمت سربازی . رجوع به سربازی شود.
-
وظیفه خور
لغتنامه دهخدا
وظیفه خور. [ وَ ف َ/ ف ِ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) آنکه وظیفه میگیرد. (ناظم الاطباء). وظیفه خوار. رجوع به وظیفه خوار شود.
-
وظیفه خوری
لغتنامه دهخدا
وظیفه خوری . [ وَ ف َ خوَ / خ ُ ](حامص مرکب ) وظیفه خواری . رجوع به وظیفه خواری شود.
-
نظام وظیفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nezāmvazife خدمت سربازی که جوانان طبق قانون انجام میدهند.
-
وظیفه شناس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] vazifešenās آن که به وظیفۀ خود آشناست.
-
سرباز وظیفه
دیکشنری فارسی به عربی
مجند
-
وظیفه خور
دیکشنری فارسی به عربی
مستلم السنوية
-
وظیفه مندی
دیکشنری فارسی به عربی
وظيفي
-
وظیفه نشناسی
دیکشنری فارسی به عربی
عدم الشعور بالمسولية
-
وظیفه شناس
دیکشنری فارسی به عربی
موالي
-
وظیفه نشناس
دیکشنری فارسی به عربی
غير مسوول
-
وظیفه خوار
دیکشنری فارسی به عربی
متقاعد , مستفيد