کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وطاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وطاء
معنی
(وَ) [ ع . ] (اِ.) زمین نشیب و پست میان زمین های بلند.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وطاء
لغتنامه دهخدا
وطاء. [ وِ ] (ع مص ) مواطاة، به معنی موافقت کردن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و قرائت شده است این آیه ٔ قرآن : هی اشد وِطاءً؛ بمد، یعنی اشد مواطاتاً، و هی المؤاتاة ای مواتاة السمع و البصر ایاه . (منتهی ال...
-
وطاء
لغتنامه دهخدا
وطاء.[ وَ ] (ع اِ) زمین پست میان زمین بلند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (به کسر و فتح اول ) گستردنی و مهد گسترده شده . خلاف غطاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جامه ای که بر هودج وغیر آن اندازند. (غیاث اللغات ). رجوع به وطا ش...
-
وطاء
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.) زمین نشیب و پست میان زمین های بلند.
-
وطاء
فرهنگ فارسی معین
(وِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گستردنی ، فرش . 2 - سجاده ، ج . اوطئه .
-
واژههای مشابه
-
فیروزه وطاء
لغتنامه دهخدا
فیروزه وطاء. [ زَ / زِ وِ ] (اِ مرکب ) فرش فیروزه ای . فیروزه فرش . || (ص مرکب ) دارای فرش پیروزه رنگ .
-
واژههای همآوا
-
وتاء
لغتنامه دهخدا
وتاء. [ وَت ْءْ ] (ع مص ) گرانبار رفتن از پیری یااز نیکوخوئی و رزانت . گویند: وتاء فی مشیته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرانبار رفتن خواه از پیری باشد یا خلقی و طبیعی بود. (ناظم الاطباء).
-
وتاء
لغتنامه دهخدا
وتاء. [ وِ ] (ع مص )مواتأه . مطاوعه . (المنجد). رجوع به مواتأه شود.
-
وَطْئَاً
فرهنگ واژگان قرآن
قدم نهادن (و عبارت "إِنَّ نَاشِئَةَ ﭐللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئَاً " (:حادثه شب شديدترين قدم نهادن است) و حادثه شب كنايه از نماز شب استو اشاره دارد به اينکه اين عمل از هر عمل ديگر در صفاي نفس ، انسان را ثابتقدمتر ميسازد ، و بهتر از هر چيز نفس آدمي ...
-
جستوجو در متن
-
مواطاءة
لغتنامه دهخدا
مواطاءة. [ م ُ طَ ءَ ] (ع مص )وطاء. (ناظم الاطباء). رجوع به وطاء و مواطاة شود.
-
رباء
لغتنامه دهخدا
رباء. [ رِ ] (ع اِ) هر زمین بلند و مشرف . ضد وِطاء. (از متن اللغة). رِبا. رِبی ̍.
-
وطا
لغتنامه دهخدا
وطا. [ وِ / وَ ] (از ع ، اِ) گستردنی . وطاء. مقابل غطاء (غطا). آنچه از پوشش که بازافکنند بر چیزی : نه جامه کبود و نه موی درازنه اندر سجاده نه اندر وطاست . ناصرخسرو.در این خانگه غم مقیم است کاو رابه جزپرده ٔ دل وطائی نیابی . خاقانی .چون وحش پای بند سپ...
-
وطء
لغتنامه دهخدا
وطء. [ وَطْءْ ] (ع مص ) سپردن چیزی را زیر پای .(اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رفتن وپایمال کردن . (غیاث اللغات ). || گائیدن زن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آماده کردن و نرم و آسان گردانیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم...