کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وضیعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وضیعة
لغتنامه دهخدا
وضیعة. [ وَ ع َ ] (ع اِ) گیاه شورمزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ثمن کم کرده ، یا آنچه کم کنند و فرودنهند از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شتر مایل به چراگاه شیرین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ا...
-
وضیعة
لغتنامه دهخدا
وضیعة. [ وَ ع َ ] (ع مص ) زیان زده گردیدن مردم در تجارت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زیان کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بیع شخص است آنچه را مالک میباشد به بهایی کمتر از آنچه خریداری کرده است . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || گیاه شور ...
-
واژههای مشابه
-
هفت وضیعه
لغتنامه دهخدا
هفت وضیعه . [ هََ وَ ع َ / ع ِ ] (اِ مرکب ) هفت بار مال را به قم وضع کرده اند و آن را به اصطلاح اهل دیوان هفت وضیعه میگویند و هفت طسوق . (تاریخ قم ص 112). رجوع به هفت طسوق شود.
-
واژههای همآوا
-
وضیعت
لغتنامه دهخدا
وضیعت . [ وَ ع َ ] (ع اِ) مأخوذ از وضیعة عربی ، آنچه از چیزی کم کنند و فروافکنند. || بهای کم کرده . رجوع به وضیعة شود.
-
جستوجو در متن
-
وضایع
لغتنامه دهخدا
وضایع. [ وَ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ وضیعة. رجوع به وضیعة شود.
-
وضیعت
لغتنامه دهخدا
وضیعت . [ وَ ع َ ] (ع اِ) مأخوذ از وضیعة عربی ، آنچه از چیزی کم کنند و فروافکنند. || بهای کم کرده . رجوع به وضیعة شود.
-
یحیی آباد
لغتنامه دهخدا
یحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از وضیعه و طسق دوم ، رودابان در قم . (تاریخ قم ص 115).
-
باغ مرزبان
لغتنامه دهخدا
باغ مرزبان . [ غ ِ م َ ] (اِخ ) نام آبادیی از وضیعه و طسق دوم رود ابان . (تاریخ قم ص 115).
-
هفت طسوق
لغتنامه دهخدا
هفت طسوق . [ هََ طَ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح دیوانی ) هفت بار مال را به قم وضع کرده اند و آن را به اصطلاح اهل دیوان هفت وضیعه میگویند و هفت طسوق . (تاریخ قم ص 112).
-
وضائع
لغتنامه دهخدا
وضائع. [ وَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ وضیعة، به معنی کتاب که در آن حکمت نویسند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رخت و بار قوم . (منتهی الارب ). اثاثه ٔ مسافرین . (از اقرب الموارد). گویند: این خلفوا وضائعهم .- وضائع الملک ؛ آنچه بر رعایا مقرر و واجب است...
-
خاوحین
لغتنامه دهخدا
خاوحین . (اِخ ) نام ناحیتی است از «آبله و میلاذجرد»از وضیعه وطسق پنجم از طسوج جهرود. (از «تاریخ قم حسن بن محمد حسن قمی » ترجمه ٔ «حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی » به تصحیح و تحشیه ٔ سید جلال الدین طهرانی ).
-
رطاب
لغتنامه دهخدا
رطاب . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رطیب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ رطیب ، به معنی خرمای رسیده . (آنندراج ). رجوع به رطیب شود. || ج ِ رُطَب . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) (اقرب الموارد). رجوع به رطب شود. || ج ِرَطْبَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموا...