کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وضوء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وضوء
معنی
شستشو , ابدست , غسل
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وضوء
لغتنامه دهخدا
وضوء. [ وَ ] (ع اِ) آب دستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبی که بدان وضو کنند. (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد). || (مص ) آب دست کردن . (منتهی الارب ). وضو گرفتن . (از اقرب الموارد). رجوع به وُضوء شود.
-
وضوء
لغتنامه دهخدا
وضوء. [ وُ ] (ع اِ) آبدست . (منتهی الارب ). آب وضو. (ناظم الاطباء). || (مص ) عمل دست نماز گرفتن . (ناظم الاطباء). آب دست کردن (ناظم الاطباء)، و آن شستن اعضای وضو و مسح سر است ، و گاهی شستن بعض اعضاء را هم وضو نامند. قیل و منه من مس ذکره فلیتوضاء؛ ای ...
-
وضوء
دیکشنری عربی به فارسی
شستشو , ابدست , غسل
-
واژههای همآوا
-
وزوع
لغتنامه دهخدا
وزوع . [ وَ ] (ع اِمص ) ورغلانیدگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (مص ) ورغلانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برانگیختن کسی را بر چیزی . واداشتن . (از اقرب الموارد).
-
وضوع
لغتنامه دهخدا
وضوع . [ وُ ] (ع مص ) ضعة. خوار ساختن نفس خود را. (منتهی الارب ). رجوع به وضع شود.
-
جستوجو در متن
-
ابدست
دیکشنری فارسی به عربی
وضوء
-
غسل
دیکشنری فارسی به عربی
انتقاع , انخفاض , غسل , غمر , وضوء
-
شستشو
دیکشنری فارسی به عربی
استحم , اغسل , تشطيف , حمام , غسل , مستحضر , وضوء
-
استنضاح
لغتنامه دهخدا
استنضاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آب بر شرمگاه پاشیدن بعد وضوء.
-
وضو
فرهنگ فارسی معین
(وُ) [ ع . وضوء ] (مص ل .) آبدست ؛ عمل شستن صورت و دست ها به طرز مقرر شرع پیش از نماز، دست نماز.
-
دست نماز گرفتن
لغتنامه دهخدا
دست نماز گرفتن . [ دَ ن َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) وضوء. توضؤ. آبدست کردن . شستن دست ها و روی و مسح کردن سر و پاها نماز خواندن را.
-
طهارت مائیه
لغتنامه دهخدا
طهارت مائیه . [ طَ رَ ت ِ ئی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دومین رکن کتاب طهارت در فقه است و عبارتست از وضوء و غسل . (از شرایع ص 4). و رجوع به وضو و غسل شود.
-
میضاة
لغتنامه دهخدا
میضاة. (ع اِ) جای دست و روی شستن . (منتهی الارب ، ماده ٔ وض ء) (ناظم الاطباء). || آب وضوء. آبدستان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مطهره . (ناظم الاطباء). مطهره که از آن وضو گیرند. (اقرب الموارد).