کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وضن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وضن
لغتنامه دهخدا
وضن . [ وَ ] (ع مص ) دوتا کردن بعض چیزی را بر بعض . (منتهی الارب ). دوچند گردانیدن . (منتهی الارب ). || بر یکدیگر نهادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نوار بافتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || به جواهر مرصع کردن چیزی . (ترجما...
-
وضن
لغتنامه دهخدا
وضن . [ وُ ض ُ ] (ع اِ) ج ِ وضین . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وضین شود.
-
واژههای همآوا
-
وزن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندازه، ثقل، سنگینی، مقدار ۲. ریتم، سجع، ضرب
-
وزن
فرهنگ واژههای سره
آهنگ، سنگین
-
وزن
لغتنامه دهخدا
وزن . [ وَ ] (ع مص ) دل بر چیزی نهادن . نهادن دل خود را به چیزی : وزن نفسه علی کذا؛ نهاد دل خود بر آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سنجیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). زنة. (منتهی الارب ). سختن . (تاج المصادر بیهقی ). اندازه ...
-
وزن
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سنگینی . 2 - اندازه ، مقدار. ج . اوزان . 3 - ارزش ، اعتبار. 4 - آهنگ تلفظ یک واژه یا یک جمله (ادبی ). 5 - ریتم (موسیقی ).
-
وزن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر) [عربی، جمع: اَوزان] vazn ۱. میزان سنگینی چیزی.۲. [مجاز] ارزش و اعتبار.۳. (ادبی) آهنگ و تناسب کلام.۴. (موسیقی) ریتم.
-
وَزْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
وزن - سنگینی - نسبت شیء اندازه گیری شده به واحد اندازه گیری - واحد اندازه گیری (در عباراتی نظیر "وَﭐلْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ ﭐلْحَقُّ " اشاره دارد به اینکه هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه اعتبار و ارزش دارد ، و چون اعمال نيک مشتمل بر حق است از ...
-
وزن
لهجه و گویش بختیاری
vazn وزن، نام وزنهایى که استفاده مىشود عبارتاند از:man .
-
جستوجو در متن
-
مَّوْضُونَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
محكم بافته شده (ازکلمه وضن به معناي بافتن است البته بافتني شبيه بافتن زره )
-
وضین
لغتنامه دهخدا
وضین . [ وَ ] (ع ص ) هر چیزی برهم چیده و دوتاکرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) نوار و تنگ هودج پهن که از دوال یا موی بافند، یا آن جز از چرم نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، وُضُن . (منتهی الارب ). || تنگ پالان شتر. (منتهی ...