کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وضع کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
marine weather observation
دیدبانی دریایی وضع هوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دیدبانی وضع هوا در دریا توسط کشتی
-
weather obseration
دیدبانی وضع هوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← دیدبانی
-
سر و وضع
لغتنامه دهخدا
سر و وضع. [ س َ رُ وَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول ، لباس . هیأت ظاهری : سر و وضعم خوب نیست .
-
حرکت در وضع
لغتنامه دهخدا
حرکت در وضع. [ ح َ رَ ک َ دَ وَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) یکی از چهار نوع حرکت در عرض . مقابل حرکت در کم و کیف و اَین . رجوع به وضع و حرکت وضعی شود.
-
خوش سر و وضع
لغتنامه دهخدا
خوش سر و وضع. [ خوَش ْ / خُش ْ س َ رُ وَ ] (ص مرکب ) خوش ریخت . خوش لباس . آنکه لباس خوب پوشد. مرتب . شیک .
-
اِرْتَدَّ وَضْعٍ سابقٍ
دیکشنری عربی به فارسی
به حال اول برگشت , به وضعيت سابق برگشت
-
وضع حجر الأساس
دیکشنری عربی به فارسی
سنگ زيرين (سنگ بنا) را نهاد , كلنگ ساخت را بر زمين زد , پايه گذارى كرد , بنيانگذارى كرد , پايه ريزى كرد , تأسيس كرد
-
وضع غیر عادی
دیکشنری فارسی به عربی
شذوذ
-
وضع شدن (قانون)
دیکشنری فارسی به عربی
شرع
-
وضع غریب و مضحک
دیکشنری فارسی به عربی
مضحک
-
سر و وضع
لهجه و گویش تهرانی
ظاهر
-
سر و وضع
فرهنگ گنجواژه
قیافه ، ظاهر. سر و وضعدار.
-
چهره و سرو وضع
فرهنگ گنجواژه
ظاهر.
-
وضع و حال
فرهنگ گنجواژه
وضعیت.
-
وضع و حرکات
فرهنگ گنجواژه
رفتار.