کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وشع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وشع
لغتنامه دهخدا
وشع. [ وَ ] (ع مص ) درآمیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برشدن بر کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برآمدن سپیدی موی بر سر. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برآمدن...
-
وشع
لغتنامه دهخدا
وشع. [ وُ ش ُ ] (ع ص ) خانه ٔ تننده . (منتهی الارب ). خانه ٔ عنکبوت . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). بیت العنکبوت . (المنجد) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
وشا
لغتنامه دهخدا
وشا. [ وَ ] (اِ) صمغی است که بخور کنند بوی خوش را، این صمغ معطر است و در آتش ریزند و آن صمغ فرولا گالبانی فرا باشد، و آن را باریجه نیز نامند: کندر و وشا. (گیاه شناسی گل گلاب ).
-
وشا
لغتنامه دهخدا
وشا. [ وَ ] (اِ) گیاه اشق . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
ایشاع
واژهنامه آزاد
وشع
-
وشوع
لغتنامه دهخدا
وشوع . [ وُ] (ع اِ) ج ِ وشع. (منتهی الارب ). رجوع به وشع شود.
-
بیدمشک
لغتنامه دهخدا
بیدمشک . [ م ِ / م ُ ] (اِ مرکب ) مشک بید. نوعی از بید است که بهار آن یعنی شکوفه ٔ آن بغایت خوشبوی باشد و عرق آنرا بجهت تفریح دل و تبرید بیاشامند. (از برهان ). درختی است که گلش زرد باشد مایل به اندک سبزی و سیاهی پیشتر از ظهور برگ بشکفد بغایت خوشبو. (...