کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وشتاسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وشتاسب
لغتنامه دهخدا
وشتاسب . [ وَ ] (اِخ ) گشتاسب پدر اسفندیار. (آنندراج ). رجوع به گشتاسب شود.
-
جستوجو در متن
-
وشتاسف
لغتنامه دهخدا
وشتاسف . [ وَ ] (اِخ ) وشتاسب . (ابن البلخی ). گشتاسب . رجوع به گشتاسب شود.
-
یشتاسب
لغتنامه دهخدا
یشتاسب . [ ] (اِخ ) گشتاسب . (یادداشت مؤلف ). وشتاسب . رجوع به گشتاسب و مقدمه ٔ ابن خلدون ص 6 و تجارب الامم ص 53 و 54 شود.
-
کبوجیه
لغتنامه دهخدا
کبوجیه . [ ک َ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) کبوجیه ٔ سوم پسر کورش بزرگ و برادر بردیا است که در سال 522 ق . م . وفات یافت و پس از فوت او سلطنت به داریوش پسر وشتاسب یعنی به شاخه ای که از اعقاب آیارمنا بود، منتقل گردید. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1625 و 1626).
-
گشاسب
لغتنامه دهخدا
گشاسب . [ گ ُ ] (اِخ ) همان گشتاسب مشهور است که پادشاهی بود پدر اسفندیار رویین تن و یکصدوشصت سال پادشاهی کرد. (برهان ).همان گشتاسب شاه پسر لهراسب است که اسفندیار پسر او بود و آئین زردشت پسندیده . فردوسی گفته : چو نیمی شد از شب بشد در بشاسب به گوشاسب ...
-
زاب
لغتنامه دهخدا
زاب . (اِخ ) نام یکی از پادشاهان عجم و آن پسر نودک پسر منوچهر است ، و نهرهای موسوم به زاب منسوب بدوست . (قاموس ). نام پادشاهی است از پادشاهان فرس که این همه انهار کندیده ٔ اوست . (منتهی الارب ). نام پادشاه ایران که او را زوبن تهماسب نیز گویند. بعد از...