کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وشانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وشانی
/vašāni/
معنی
زر غیرخالص که از آن در خراسان سکه میزدهاند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وشانی
لغتنامه دهخدا
وشانی . [ وَ ] (اِ) زر ده هفت ، و آن زری بوده رائج که در قدیم در ملک خراسان سکه میکرده اند. (برهان ). زری بوده در قدیم رائج وآن را ده هفت میگفتند و آن خالص نبوده مانند ده دهی ، و ده دینار آن هفت دینار بوده و سه دینار غل و غش داخل آن میکردند. شیانی . ...
-
وشانی
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) وشانه ، شِیانی ؛ یک نوع زر رایج در قدیم که هفت دهم آن خالص بود.
-
وشانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شیانی› [قدیمی] vašāni زر غیرخالص که از آن در خراسان سکه میزدهاند.
-
جستوجو در متن
-
وشانه
فرهنگ فارسی معین
(وَ نِ) (اِ.) نک . وشانی .
-
وشانه
لغتنامه دهخدا
وشانه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (اِ) وشانی . زر ده هفت : دسترست نیست جز به خواب و خور ایراک شهر جوانی پر از زر است و وشانه . ناصرخسرو.رجوع به وشانی شود.
-
غویر
لغتنامه دهخدا
غویر. [ غ ُ وَ ] (اِخ ) نام جایی است بر فرات . (از معجم البلدان ). از این است مثل : عسی الغویر ابؤساً؛ یعنی غویر بلای جانکاه گشت . در حق چیزی گویند که از آن بدی و سختی متصور گردد.(منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت از قول ابی علی وشانی آرد: کأنه قال :...