کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسیلۀ کمک ناوبری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وسیله
واژگان مترادف و متضاد
۱. باعث، سبب، علت، محرک ۲. دستآویز ۳. آلت، ابزار، اسباب ۴. تدبیر، چاره، طریقه
-
وسیله
فرهنگ واژههای سره
ابزار، دستاویز، دستآوی، افزار
-
وسیله
فرهنگ فارسی معین
(وَ لِ) [ ع . وسیلة ] (اِ.) سبب ، دستآویز. ج . وسایل .
-
وسيلة
دیکشنری عربی به فارسی
مقتضي , مصلحت , مناسب , تهوراميز , سهولت , امکان , وسيله , جنگ فن , رزم شيوه , جنگ فني , وابسته به رزم شيوه , رزم ارا , ماهردرفنون جنگي , تاکتيک يا رزم ارايي
-
وسیله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وسیلَة، جمع: وَسائِل] ‹وسیلت› vasile ۱. سبب؛ دستاویز.۲. آنچه بهواسطۀ آن به دیگری نزدیکی و تقرب پیدا میکنند.۳. [عامیانه، مجاز] واسطه؛ میانجی.
-
وَسِيلَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
وسيله - دست آویز (وسيله در اصل به معناي رساندن خود به چيزي است با رغبت و ميل )
-
وسیله
دیکشنری فارسی به عربی
آلة , بديل موقة , حافز , ذو دور فعال , عدة , مقبض , وسط , وسيلة ، إداة
-
وسیله
واژهنامه آزاد
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:هاندیک، ابزار (سنسکریت:بْهاندیکا) اوپاک
-
appliance
وسیلۀ برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ابزار یا وسیلهای برقی که عمدتاً برای کاربردهای خانگی طراحی میشود متـ . برقافزار
-
carrier vehicle
وسیلۀ حامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سکویی فضایی در شرایط حفاظتشده که رهگیر فضاپایه را قبل از استفاده بر آن قرار میدهند
-
بدین وسیله
فرهنگ واژههای سره
بدین گونه
-
به وسیله
فرهنگ واژههای سره
بدست
-
وسیله ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِفا.) 1 - سبب ساز، مسبب . 2 - خدای تعالی .
-
وسیله ساز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] vasilesāz وسیلهسازنده؛ سببساز.
-
وسیله ارایش
دیکشنری فارسی به عربی
تجميلي