کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسیلهـ کیلومتر سفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وسيلة
دیکشنری عربی به فارسی
مقتضي , مصلحت , مناسب , تهوراميز , سهولت , امکان , وسيله , جنگ فن , رزم شيوه , جنگ فني , وابسته به رزم شيوه , رزم ارا , ماهردرفنون جنگي , تاکتيک يا رزم ارايي
-
وَسِيلَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
وسيله - دست آویز (وسيله در اصل به معناي رساندن خود به چيزي است با رغبت و ميل )
-
appliance
وسیلۀ برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ابزار یا وسیلهای برقی که عمدتاً برای کاربردهای خانگی طراحی میشود متـ . برقافزار
-
carrier vehicle
وسیلۀ حامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سکویی فضایی در شرایط حفاظتشده که رهگیر فضاپایه را قبل از استفاده بر آن قرار میدهند
-
بدین وسیله
فرهنگ واژههای سره
بدین گونه
-
به وسیله
فرهنگ واژههای سره
بدست
-
وسیله ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِفا.) 1 - سبب ساز، مسبب . 2 - خدای تعالی .
-
وسیله ساز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] vasilesāz وسیلهسازنده؛ سببساز.
-
وسیله ارایش
دیکشنری فارسی به عربی
تجميلي
-
وسیله ساز
دیکشنری فارسی به عربی
ذو دور فعال
-
وسیله تطمیع
دیکشنری فارسی به عربی
سحر
-
وسیله مناسب
دیکشنری فارسی به عربی
سلعة
-
وسیله حصول
دیکشنری فارسی به عربی
وصول
-
وسیله معاش
دیکشنری فارسی به عربی
اعالة
-
وسیله ثروتمندی
دیکشنری فارسی به عربی
ثروات