کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسکاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وسکاره
لغتنامه دهخدا
وسکاره . [ وَ رَ / رِ ] (اِ) اسدی در لغت نامه (ص 5) آن را تیان معنی کرده و این دو بیت را شاهد آورده است : چون کسی نیست شوخ و وسکاره چون نهم در کف تو وسکاره گفت وسکاره که ش تیان خوانی آنچنان ده که باز بستانی .(فرهنگ اسدی ).
-
جستوجو در متن
-
بازستدن
لغتنامه دهخدا
بازستدن . [ س ِ ت َ دَ ] (مص مرکب ) واستدن . بازگرفتن .واپس گرفتن . مسترد داشتن . گرفتن . ستدن : دل بمهر امیر دادستم کس نگوید که داده بازستان . فرخی .و احتیاط مال بکردند آنچه سالار بدیشان داده بود بازستده بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 236). و وی [ بونصر...
-
خواندن
لغتنامه دهخدا
خواندن . [ خوا / خا دَ ] (مص ) قرائت کردن . تلاوت کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : ای مج کنون تو شعر من از بر کن وبخوان از من دل و سگالش واز تو تن و زبان . رودکی .ببینم آخر روزی بکام دل خود راگهی ایارده خوانم شها گهی خرده . دقیقی .ای آن که جز از شعر و غ...