کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسط روز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
runway centreline lights
چراغهای وسط باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چراغهایی که بر روی محور مرکزی باند پرواز نصب شدهاند
-
centre half
بازیکن میانی وسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازیکن میانیای که در مرکز زمین بازی میکند متـ . میانی وسط
-
کاظم آباد وسط
لغتنامه دهخدا
کاظم آباد وسط. [ ظِ وَ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در 3هزارگزی شمال ورامین و 1هزارگزی راه شوسه ٔ تهران . در جلگه و معتدل و دارای 579 تن سکنه است . قنات دارد. محصول آن غلات و صیفی و چغندرقند است . شغل اهالی زر...
-
علی آبادک وسط
لغتنامه دهخدا
علی آبادک وسط. [ ع َ دَ ک ِ وَ س َ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 16 هزارگزی شمال باختری ورامین و 9 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ورامین . ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل ، و 80 تن سکنه . آب آن ازقنات تأمی...
-
قشلاق شمس آباد وسط
لغتنامه دهخدا
قشلاق شمس آباد وسط. [ ق ِ ش َ وَ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 11 هزارگزی جنوب باختر ورامین ، سرراه ماشین رو کبیرآباد. این ده در جلگه قرار دارد و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 212 تن است . آب آن از قنات و محصول آن...
-
حسن آباد وسط
لغتنامه دهخدا
حسن آباد وسط. [ ح َ س َ دِ وَ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران در ده هزارگزی جنوب ورامین . جلگه و معتدل و سکنه ٔ آن 92 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، صیفی ، چغندرقند است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
در وسط قرار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
تدخل
-
نفر وسط صف
دیکشنری فارسی به عربی
سمسار
-
وسط ونقطه مرکزی
دیکشنری فارسی به عربی
مرکز
-
وسط دعوا/معرکه
لهجه و گویش تهرانی
حین درگیری
-
حد وسط (چیزیرا) پیدا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
معدل
-
نوعی میخ که از وسط پهن شده بیاشد
دیکشنری فارسی به عربی
مسمار
-
محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان و غیره
دیکشنری فارسی به عربی
جزيرة
-
جستوجو در متن
-
ضوء الشمس
دیکشنری عربی به فارسی
روشني روز , روز روشن , روشن کردن
-
daylight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نور روز، روز روشن، روشنی روز