کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
وِزّ کردن
لهجه و گویش تهرانی
ترش شدن ماست و دوغ،افشان شدن مو
-
southeaster/ sou'easter
جنوبشرقوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] باد جنوب شرقی بهویژه باد قوی یا تندباد
-
southwester/ sou'wester
جنوبغربوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] باد جنوب غربی، بهویژه باد قوی یا تندباد
-
northeaster/ nor'easter
شمالشرقوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] باد شمالشرقی بهویژه باد قوی یا تندباد
-
northwester/ nor'wester
شمالغربوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی که از شمالغرب میوزد
-
جز و وز
لغتنامه دهخدا
جز و وز. [ ج ِزْ زُ وِزز ] (اِ صوت ) صدای سوختن اشیاء یا ناله ٔ اشخاص .
-
prevailing wind
باد بیشوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی که سمت دیدبانیشدۀ آن در دورۀ زمانی معین بیشترین فراوانی را دارد متـ . باد غالب سمت باد بیشوز، سمت باد غالب prevailing wind direction
-
جِز و وِز
لهجه و گویش تهرانی
صدای سرخ کردن
-
جِز و وِز
فرهنگ گنجواژه
صدای سوختن یا سرخ کردن، تب و تاب، لابه.
-
prevailing wind direction
سمت باد بیشوز، سمت باد غالب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← باد بیشوز
-
واژههای همآوا
-
وض
لغتنامه دهخدا
وض . [ وَض ض ] (ع اِمص ) اضطرار و پریشانی خاطر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
جِنْگ جِنْگ
لهجه و گویش گنابادی
jengjeng در گویش گنابادی یعنی وز وز کردن حشرات
-
بزبز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [قدیمی] bezbez = وز
-
جِلِز و وِلِز
فرهنگ گنجواژه
جز و وز.