کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وزیر و وزرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وزیر و وزرا
فرهنگ گنجواژه
افراد مهم جامعه.
-
واژههای مشابه
-
وزير
دیکشنری عربی به فارسی
وزير , وزير مختار , کشيش() کمک کردن , خدمت کردن , پرستاري کردن , بخش کردن
-
نخست وزیر
لغتنامه دهخدا
نخست وزیر. [ ن ُ خ ُ / ن َ خ ُ وَ ] (اِ مرکب ) رئیس الوزراء. (لغات فرهنگستان ).
-
نخست وزیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . وَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) رییس وزیران ، وزیر اعظم .
-
رشیدالدین وزیر
لغتنامه دهخدا
رشیدالدین وزیر. [ رَ دُدْ دی وَ ] (اِخ ) رشیدالدین فضل اﷲ همدانی . رجوع به رشیدالدین (فضل اﷲ...) شود.
-
صاعد وزیر
لغتنامه دهخدا
صاعد وزیر. [ ع ِ دِ وَ ] (اِخ ) رجوع به صاعدبن مخلد شود.
-
نخست وزیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (سیاسی) na(o)xostvazir بالاترین مقام سیاسی بعد از رئیسجمهور یا پادشاه در برخی کشورها.
-
نخست وزیر
دیکشنری فارسی به عربی
رييس الوزراء ، رئيس الوزراء
-
وزیر مختار
دیکشنری فارسی به عربی
وزير
-
وزیر نمود
دیکشنری فارسی به عربی
استوزر
-
وزیر دفتر
لهجه و گویش تهرانی
وزیر در بار
-
وزیر مختار
لهجه و گویش تهرانی
سفیر
-
وزیر نظام
لهجه و گویش تهرانی
وزیر جنگ
-
شاه وزیر
لهجه و گویش تهرانی
بازی با کبریت ،تُرنا بازی