کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وزیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وزیدن
/vazidan/
معنی
حرکت کردن باد یا نسیم؛ برآمدن باد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دمیدن، نفح، وزش
فعل
بن گذشته: وزید
بن حال: وز
دیکشنری
blow, fan, ferment, puff, storm, waft
-
جستوجوی دقیق
-
وزیدن
واژگان مترادف و متضاد
دمیدن، نفح، وزش
-
وزیدن
لغتنامه دهخدا
وزیدن . [ وَ دَ ] (مص ) هبوب . دمیدن . (آنندراج ). رفتن باد از جایی به جایی . جنبیدن باد. (ناظم الاطباء). آمدن باد. جهش . جستن : زاغ بیابان گزید خود به بیابان سزیدباد به گل بروزید گل به گل اندر غژید. کسایی .آنک را بر باد خواهی داد دل یک وزیدن باد از ...
-
وزیدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ دَ) [ په . ] (مص ل .) حرکت کردن باد یا نسیم .
-
وزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [پهلوی: vazītan] ‹بزیدن› vazidan حرکت کردن باد یا نسیم؛ برآمدن باد.
-
وزیدن
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة
-
واژههای مشابه
-
باد وزیدن
لغتنامه دهخدا
باد وزیدن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) برخاستن باد. جریان یافتن هوا. رجوع به باد شود.
-
وزیدن بر
دیکشنری فارسی به عربی
نصير
-
وزیدن (مانند نسیم)
دیکشنری فارسی به عربی
نسيم
-
جستوجو در متن
-
ناوزیدن
لغتنامه دهخدا
ناوزیدن . [ وَ دَ ] (مص منفی ) نوزیدن . مقابل وزیدن . رجوع به وزیدن شود.
-
هبوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hobub وزیدن؛ وزش.
-
breezed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرسوده، وزیدن
-
وزش
لغتنامه دهخدا
وزش . [ وَ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر از وزیدن . وزیدگی باد و این حاصل مصدر وزیدن است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وزیدن و جریان باد. (ناظم الاطباء).
-
وزش
واژگان مترادف و متضاد
نسیم، نفحه، وزیدن