کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وزوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وزوز
/vezvez/
معنی
صدای مگس و زنبور.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: وزوز کرد
بن حال: وزوز کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
tinnitus
وزوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] احساس صدای زنگ یا صداهای دیگر در گوش هنگامی که محرک صوتی خارجی وجود ندارد
-
وزوز
لغتنامه دهخدا
وزوز. [ وَزْ وَ ](ع اِ) مرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || چوبی است پهن که بدان خاک را از فراز به نشیب کشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). چوبک خاک کشیدن . (مهذب الاسماء).
-
وزوز
لغتنامه دهخدا
وزوز. [ وِزْ وِ ] (اِ صوت ) بانگ مگس . طنین مگس . حکایت بانگ زنبور و امثال آن . (یادداشت مؤلف ). آواز زنبور،مگس و غیره . (فرهنگ فارسی معین ) : در حیاطاز زور گرما جز ناله ٔ زنجره ها و وزوز زنبورهای درشت و ترس آور که عصبانی شده بودند نه صدائی بود و نه...
-
وزوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹بزبز› vezvez صدای مگس و زنبور.
-
وزوز
دیکشنری فارسی به عربی
ازيز , طائرة بدون طيار
-
واژههای مشابه
-
tinnitus suppression
فرونشانی وزوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] کاهش وزوز با استفاده از پوشانۀ ترازپایین
-
pulsatile tinnitus
وزوز تپشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] نوعی وزوز ناشی از اختلالات عروقی که ضرباندار است
-
subjective tinnitus
وزوز خودشنو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] شکل معمول وزوز که فقط خود فرد آن را میشنود
-
objective tinnitus
وزوز دگرشنو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] شکل نادری از وزوز که برای خود فرد و اطرافیانش قابل شنیدن است
-
وزوز کردن
لغتنامه دهخدا
وزوز کردن . [ وِزْ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، آواز کردن زنبور، مگس و غیره . مانند پشه و مگس و زنبور سر و صدا کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). || حرف زدن بیجا و بی ربط و پیاپی : این قدر وزوز نکن ! (فرهنگ فارسی معین ).
-
tinnitus masker
پوشانۀ وزوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] وسیلهای شبیه به سمعک که با ایجاد نوفه در گوش مورد نظر، وزوز را پوشش و کاهش میدهد متـ . پوشانه5 masker2
-
وزوز کردن
فرهنگ فارسی معین
(وِ وِ. کَ دَ) (مص ل .) (عا.) 1 - آواز کردن زنبور، مگس و غیره . 2 - حرف زدن بی جا و بی ربط و پیاپی .
-
وزوز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ازيز , دندنة , طائرة بدون طيار
-
tinnitus retraning therapy
آموزشدرمانی وزوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] رویکرد درمانی جامع با هدف خوگیری و کنار آمدن بیمار با وزوز متـ . آوز TRT