کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وزن خالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
وزن نهادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) احترام گذاشتن ، اهمیت دادن .
-
بی وزن
لغتنامه دهخدا
بی وزن . [ وَ ] (ص مرکب ) (از: بی + وزن ) که وزن ندارد. که فاقد وزن است . || که وقار و ارزش ندارد. مقابل گران سنگ : به بی وزنان بی وزنی دهم گنج زمین بر گاو گردون نالد از رنج . نظامی .رجوع به وزن شود.
-
وزن خفيف
دیکشنری عربی به فارسی
خروس وزن , سبک وزن , کم وزن
-
هم وزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] hamvazn دو تن یا دو چیز که به یک وزن باشند؛ همسنگ.
-
وزن کردن
دیکشنری فارسی به عربی
زن
-
وزن داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
زن
-
وزن زیادی
دیکشنری فارسی به عربی
زائد الوزن
-
خروس وزن
دیکشنری فارسی به عربی
وزن خفيف
-
سبک وزن
دیکشنری فارسی به عربی
وزن خفيف
-
کم وزن
دیکشنری فارسی به عربی
وزن خفيف
-
وزن کردن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ârsanǰi طاری: ârsat(mun) طامه ای: ârsatan طرقی: ârsatmun کشه ای: ârsatmun نطنزی: ârsetan
-
یک وزن
دیکشنری فارسی به عربی
اغنية
-
وزن شعر
دیکشنری فارسی به عربی
متر
-
وزن ناخالص
واژهنامه آزاد
ناک سنگ.
-
وزن خالص
واژهنامه آزاد
ناب سنگ.