کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وروره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وروره
لغتنامه دهخدا
وروره . [ وَرْ وَ رَ / رِ ] (اِ) حجره ای که بالای حجره سازند و آن را برباره نیز گویند. (انجمن آرای ناصری ). || سنجاب . (ناظم الاطباء).
-
وروره
لغتنامه دهخدا
وروره . [ وِرْ وِ رَ / رِ ] (اِ صوت ) ورور. (فرهنگ فارسی معین ) : با بی قرار دهرمجوی ای پسر قرارعمرت مده به باد به افسون وروره . ناصرخسرو.رجوع به وِروِر شود.- وروره ٔ جادو ؛ نام جادوئی است مثلی : مثل وروره ٔ جادو؛ آنکه برای اغواء و اغراء و فریبی به ش...
-
وروره
واژهنامه آزاد
سنجاب.
-
واژههای مشابه
-
ورورة
لغتنامه دهخدا
ورورة. [ وَرْ وَ رَ ] (ع مص ) تیز نگریستن . || شتابی کردن درکلام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
وِروِره جادو
لهجه و گویش تهرانی
زن حیله گر پرحرف و فتنه انگیز