کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورود ناگهانی پلیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اجازه ورود
دیکشنری فارسی به عربی
مدخل
-
حق ورود
دیکشنری فارسی به عربی
مدخل
-
وسایل ورود
دیکشنری فارسی به عربی
بوابة
-
ورود بخشکی
دیکشنری فارسی به عربی
انزال
-
approach warning distance
فاصلۀ هشدار ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فاصلۀ بین نقطهای که در آن نزدیک شدن قطار هشدار داده میشود تا تقاطع همسطح
-
vessel exclusion zone
منطقۀ ورودممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] منطقهای در دریا که کشتیهای عبوری و قایقهای ماهیگیری حق ورود به آن را ندارند
-
estimated time of arrival, ETA
زمان برآوردی ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مشترک حملونقل] زمان تخمینی رسیدن کشتی یا هواپیما یا هر وسیلۀ نقلیۀ دیگر به مقصدی خاص
-
arrival time 2
زمان ورود 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مدتزمان مورد نیاز برای رسیدن منحنی خمیرنگار به خط معیار دستگاه
-
check-in time
زمان ورود 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مدتزمانی که مسافر در طی آن باید آمادگی خود را برای استفاده از مزایای خدمات گردشگریِ ازپیشذخیرهشده اعلام کند
-
warehouse entry
برگۀ ورود به انبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] برگ درخواست برای انجام امور گمرکی و انبار کردن کالا
-
arrival sequencing program, ASP 1
برنامۀ نوبتدهی ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] برنامهای برای کمک به ترتیب ورود هواپیماها به یک فرودگاه
-
CFNL, not logged-in
خدمات هدایت بیورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← خدمات هدایت ارتباط بیورود
-
approach lighting of signals
روشنی زمان ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] روشن شدن علائم در هنگام نزدیک شدن و عبور قطار
-
اجازه ء ورود
دیکشنری فارسی به عربی
دخول
-
ورود و ظهور
فرهنگ گنجواژه
ظهور.