کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورقه ورقه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
laminates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورقه ورقه، ورقه ورقه شدن، ورقه ورقه کردن، متورق کردن، رویهم قرار دادن، طبقه طبقه کردن
-
laminate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورقه ورقه، ورقه ورقه شدن، ورقه ورقه کردن، متورق کردن، رویهم قرار دادن، طبقه طبقه کردن
-
رقق
دیکشنری عربی به فارسی
طبقه طبقه , ورقه ورقه , ورقه ورقه کردن , رويهم قرار دادن , متورق
-
laminating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لمینیت کردن، ورقه ورقه شدن، ورقه ورقه کردن، متورق کردن، رویهم قرار دادن، طبقه طبقه کردن
-
spalling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زدن، ورقه ورقه کردن
-
spalled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویزان، ورقه ورقه کردن
-
spall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضربات، سنگ ریزه، خرده، توفال، ورقه ورقه کردن
-
sheet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورق، ورقه، صفحه، ملافه، پهنه، فلز ورق، تخته، لت، ورقه کردن، ورق شدن، ملافه کردن
-
velarize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورقه کردن
-
billet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیلت، ورقه جیره، یادداشت مختصر، پروانه، اجازه نامه، ورقه رای را ثبت کردن، اجازهنامه جا و خوراك صادر کردن
-
foiled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فساد، خنثی کردن، فلز را ورقه کردن، بی اثر کردن، دفع کردن
-
chipped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشیده شده، ورقه شدن، رنده کردن
-
chipping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه، ورقه شدن، رنده کردن
-
foiling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فویل کردن، خنثی کردن، فلز را ورقه کردن، بی اثر کردن، دفع کردن
-
ملاحظة
دیکشنری عربی به فارسی
اجازه نامه , ورقه جيره , يادداشت مختصر , پروانه , ورقه راي را ثبت کردن , اجازه نامه جا و خوراک صادر کردن , ياداشت , تبصره , توجه کردن , ذکر کردن , ملا حضه کردن , اخطار , اگهي , مشاهده , ملا حظه , نظر , تذکر