کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورغلمبیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ورغلمبیدن
/varqolombidan/
معنی
= ورقلمبیدن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ورغلمبیدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ غُ لُ بِ دَ)(حامص .) ورقلمبیدن ، ورغلنبیدن ؛ ورم کردن ، دچار برآمدگی و قوز شدن .
-
ورغلمبیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [عامیانه] varqolombidan = ورقلمبیدن
-
واژههای همآوا
-
ورقلمبیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹ورغلنبیدن› [عامیانه] varqolombidan ۱. ورم کردن؛ بالا آمدن.۲. بیرون جستن.
-
جستوجو در متن
-
بیرون خیزیدن
لغتنامه دهخدا
بیرون خیزیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) بیرون خاستن .- بیرون خیزیدن چشم ؛ از حدقه خارج شدن . ورغلمبیدن . پلقه زدن : سداب دشتی ، از خوردن آن سوزش و حرارت در تن افتد و چشمها بیرون خیزد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).- بیرون خیزیدن دیده ؛ از حدقه خارج شدن . ورغلمبید...