کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورزشگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ورزشگاه
/varzešgāh/
معنی
۱. جای ورزش.
۲. مکانی وسیع و معمولاً روباز برای انجام مسابقات ورزشی که جایگاههایی برای تماشاگران دارد؛ میدان ورزش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
استادیوم، باشگاه، زورخانه
دیکشنری
ballpark, bowl, coliseum, dome, gymkhana, stadium
-
جستوجوی دقیق
-
stadium
ورزشگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] محلی ویژۀ برگزاری مسابقات ورزشی که از جایگاهی برای تماشاگران نیز برخوردار است
-
ورزشگاه
واژگان مترادف و متضاد
استادیوم، باشگاه، زورخانه
-
ورزشگاه
لغتنامه دهخدا
ورزشگاه . [ وَ زِ ] (اِ مرکب ) محلی که به ورزش اختصاص یافته . جایی مخصوص ورزش کردن . ورزشگه . ورزشخانه . زورخانه . گود. (یادداشت مؤلف ).
-
ورزشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) varzešgāh ۱. جای ورزش.۲. مکانی وسیع و معمولاً روباز برای انجام مسابقات ورزشی که جایگاههایی برای تماشاگران دارد؛ میدان ورزش.
-
ورزشگاه
دیکشنری فارسی به عربی
جمنازيوم , ملعب
-
جستوجو در متن
-
استادیوم
فرهنگ واژههای سره
ورزشگاه
-
استادیوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: stadium] (ورزش) 'estādiyom = ورزشگاه
-
gymnoconia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورزشگاه
-
gymnasiast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورزشگاه
-
gymnanthous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورزشگاه
-
gymnasiarchy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورزشگاه
-
gymnasiarch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورزشگاه
-
gymnic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورزشگاه
-
gymnocarpic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورزشگاه