کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورزدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ورزدن
لغتنامه دهخدا
ورزدن . [ وَ زَ دَ ] (مص مرکب ) گریستن کودک با آواز بلند. (یادداشت مرحوم دهخدا). گریه ٔ شدید کردن .
-
ورزدن
لغتنامه دهخدا
ورزدن . [ وِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، پی درپی سخن بیهوده گفتن . سخن دراز گفتن . پرحرفی کردن . وراجی کردن . بسیار گفتن . پرگفتن . لاف زدن .
-
ورزدن
دیکشنری فارسی به عربی
ثرثرة
-
واژههای همآوا
-
ور زدن
فرهنگ فارسی معین
(وِ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) پرحرفی کردن ، وراجی کردن .
-
جستوجو در متن
-
ثرثرة
دیکشنری عربی به فارسی
جوش , قل قل , سالک , جوش صورت , صداي قل قل (درحرف زدن) , اشکال , بي نظمي , درهم وبرهم سخن گفتن , مغشوش کردن , تندتند حرف زدن , تند وناشمرده سخن گفتن , پچ پچ کردن , چهچه زدن (مثل بلبل) , شايعات بي اساس , شايعات بي پرو پا , دري وري , اراجيف , بد گويي ,...