کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وردي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وردي
معنی
پرگل , پرزينت
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وردي
دیکشنری عربی به فارسی
پرگل , پرزينت
-
وردي
دیکشنری عربی به فارسی
رنگ صورتي , سوراخ سوراخ کردن يا بريدن , گلگون , سرخ , لعل فام , خوشبو , گل پاشيده , گلي کردن
-
واژههای مشابه
-
وردی
لغتنامه دهخدا
وردی . [ وَ ] (ص نسبی ) آنچه به رنگ گل بوده باشد. منسوب به گل سرخ . (ناظم الاطباء). گلگون . (از اقرب الموارد). || (اصطلاح منجمین ) ذوذوابه که به شکل ورد یعنی گل یا سوری ظاهر شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). || قسمی مروارید. (الجماهر بیرونی ). نوعی از یاقو...
-
علوی وردی
لغتنامه دهخدا
علوی وردی . [ ع َ ل َ ؟ ] (اِخ ) از ادیبان متقدم در اصفهان بود. (از محاسن اصفهان مافروخی ص 32).
-
rheopexy/ rheopecty
گرانوَردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] خاصیتی در آن دسته از سیالات که درطی زمان و در تنش ثابت گرانروتر میشوند
-
اللـه وردی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. ترکی] [قدیمی] 'allāhverdi = اللـهداد
-
negative thixotropy,anti-thixotropy
پادروانوَردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] افزایش گرانرَوی در طول زمان بهصورت برگشتپذیر و در آهنگ برش خاص
-
thixotropy
روانوَردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] خاصیتی در آن دسته از سیالات که در شرایط عادی گرانرو هستند، ولی درطی زمان، با همزدن روانتر میشوند
-
حق وردی
لغتنامه دهخدا
حق وردی . [ ح َ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز. ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای معتدل و دارای 282 تن سکنه میباشد. از قنات مشروب میشود. محصولش غلات ،انگور و پنبه . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن اتومبیل...
-
دلک وردی
لغتنامه دهخدا
دلک وردی . [ دِ ل َ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو. با 200 تن سکنه واقع در 33/5هزارگزی جنوب باختری ماکو. آب آن از کوهستان و چشمه تأمین می شود محصول آن غلات است و راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
علی وردی
لغتنامه دهخدا
علی وردی . [ ع َ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لک ، بخش قروه ، شهرستان سنندج . این ده مشهور به کریم آباد است . رجوع به کریم آباد شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
منته وردی
لغتنامه دهخدا
منته وردی . [ م ُ ت ِ وِ ] (اِخ ) مونته وردی . آهنگساز شهیر ایتالیا (1567 - 1643 م .) و یکی از ابداع کنندگان اپرا در این کشور است . آثاری چون «اورفئو» ، «آریانا» و تاجگذاری «پوپه » (دومین زن نرون سزار روم که به دست شوهرش کشته شد) و جز اینها از او باق...
-
اله وردی
لغتنامه دهخدا
اله وردی . [ اَل ْ لاه وِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) رجوع به اﷲوردی شود.
-
امام وردی
لغتنامه دهخدا
امام وردی . [ اِ وِ ] (اِخ )دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و 11 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ عمومی بجنورد به اسفراین . کوهستانی ودارای هوای معتدل است . 348 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. م...