کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وراوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وراوی
واژهنامه آزاد
نام بخشي از توابع شهرستان مهر (حدود 390 كليومتري شيراز واقع در جنوب استان فارس)
-
وراوی
واژهنامه آزاد
وراوی برگرفته از "ور" به معنای نزدیک، کنار و "او" با حرف الف فتحه دار و حرف واو ساکن به معنای آب است و "ی" که پسوند است. پس وراوی یعنی کسی یا چیزی که کنار آب است. برخی شواهد تاریخی نشان از آن دارد که موسسان وراوی کنونی مهاجرانی از سیوند فارس بوده اند...
-
جستوجو در متن
-
گرهن عربی
لغتنامه دهخدا
گرهن عربی . [ گ ِ رِ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان ، کنار راه مالرو گله دار به وراوی . هوای آن گرم و دارای 64 تن سکنه است . آب آنجا از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت است . (فرهنگ جغرافیائ...
-
نرمان
لغتنامه دهخدا
نرمان . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر،در 107هزارگزی جنوب شرقی کنگان بر کنار راه گله دار به وراوی ، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 526 تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش غلات و خرما و تنباکو، شغل اهالی زراعت است . (از فره...
-
بردکویه
لغتنامه دهخدا
بردکویه . [ ب َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر. سکنه ٔ آن 215 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
میرملکی
لغتنامه دهخدا
میرملکی . [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر، واقع در 113هزارگزی خاور کنگان با 220 تن سکنه . آب آن از چاه و باران و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
قلعه کافخرالدین
لغتنامه دهخدا
قلعه کافخرالدین . [ ق َع َ ف َ رِدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر، واقع در 116 هزارگزی جنوب خاور کنگان و 1500 گزی شمال راه مالرو گله دار به وراوی .موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است . سکنه ٔ آن 100 تن...
-
خال ده
لغتنامه دهخدا
خال ده . [ دِ ](اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر. واقع در 115 هزارگزی جنوب خاور کنگان کنار راه مالرو گله داری به وراوی . ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای گرمسیری و مالاریائی . سکنه ٔ آنجا 177 تن که زبانشان فارسی و مذهبشان ش...
-
شیرازی
لغتنامه دهخدا
شیرازی . (اِخ ) ابوالفتح محمدبن عبداﷲ شیرازی هروی ، گویند چون غذای شیراز را دوست داشت بدان نام شهرت یافت . وی مردی نیکوکار و واعظ وراوی بود و از ابواسماعیل عبداﷲبن محمدبن علی انصاری و جز وی خبر شنید و ابوسعد سمعانی از او روایت دارد. شیرازی در حدود سا...
-
خوزی
لغتنامه دهخدا
خوزی . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر، کنار راه فرعی لار به گله دار. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری و 410 تن سکنه . آب آن از قنات و باران و محصول غلات و کنجد و تنباکو و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغر...
-
خوش آباد
لغتنامه دهخدا
خوش آباد. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر، واقع در جنوب خاوری کنگان کنار راه فرعی لار به گله دار با آب و هوای گرم و 150 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
گودرزی
لغتنامه دهخدا
گودرزی . [ گُو رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 108000 گزی جنوب خاوری کنگان ، کنار راه فرعی لار به گله دار واقع شده است . جلگه و گرمسیر مالاریایی است و سکنه ٔ آن 92 تن است . آب آن از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن...
-
کنگان
لغتنامه دهخدا
کنگان . [ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای هفت گانه ٔ شهرستان بوشهر است و حدودآن به قرار زیر است : از شمال به بخش مرکزی و قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد. از خاور به بخش بستک شهرستان لار. از باختر به بخش خورموج . از جنوب به خلیج فارس و بخش گاوبندی از شه...
-
فاریاب
لغتنامه دهخدا
فاریاب . [ فارْ ] (اِخ ) دهی از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 98 هزارگزی جنوب خاوری کنگان و کنار راه فرعی لار به گله دار واقع است . جلگه ای گرمسیر، مالاریایی و دارای 200 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و ...