کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وراثة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وراثة
معنی
انتقال موروثي , رسيدن خصوصيات جسمي وروحي بارث , تمايل برگشت باصل , توارث , وراثت
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
وراثة
لغتنامه دهخدا
وراثة. [ وِ ث َ ] (ع مص ) ورث . ارث . رثة. تراث . میراث گرفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از آنندراج ). میراث یافتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). رجوع به وراثت و رجوع به ارث شود.
-
وراثة
دیکشنری عربی به فارسی
انتقال موروثي , رسيدن خصوصيات جسمي وروحي بارث , تمايل برگشت باصل , توارث , وراثت
-
واژههای همآوا
-
وراثت
فرهنگ واژههای سره
همریگ
-
وراثت
لغتنامه دهخدا
وراثت . [ وِ ث َ ] (از ع ، اِمص ) میراث گرفتن . وراثة. ارث بردن . مرده ریگ یافتن . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ) ارث بردگی . (ناظم الاطباء). ارث بری . (فرهنگ فارسی معین ). || انتقال حقوق مکتسبه وصفات مشخص شده در خون یک فرد به اعقاب . (فرهنگ فارسی م...
-
وراثت
فرهنگ فارسی معین
(وَ ثَ) [ ع . وراثة ] (مص م .) ارث بردن .
-
وراثت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وراثة] verasat ۱. میراث بردن.۲. (اسم) (زیستشناسی) منتقل شدن صفات والدین به فرزند از طریق ژن.
-
وراثت
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) ریگداشت.
-
جستوجو در متن
-
wraithe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وراثه
-
انتقال موروثی
دیکشنری فارسی به عربی
وراثة
-
رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
دیکشنری فارسی به عربی
وراثة
-
تمایل برگشت باصل
دیکشنری فارسی به عربی
وراثة
-
توارث
دیکشنری فارسی به عربی
وراثة
-
وراثت
دیکشنری فارسی به عربی
ميراث , وراثة