کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وذاءة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وذاءة
لغتنامه دهخدا
وذاءة. [ وَءَ ] (ع اِ) بیماری . گویند: مابه وذاءة؛ ای لاعلة به . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عیب . (المنجد) (از اقرب الموارد). بیماری و عیب و علت . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
وضاءة
لغتنامه دهخدا
وضاءة. [ وَ ءَ ] (ع اِمص ) خوبی . || پاکیزه رویی . (منتهی الارب ).
-
وضاءة
لغتنامه دهخدا
وضاءة. [ وَ ءَ ] (ع مص ) چیره شدن در مواضات (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)، و مواضات ، با هم چیرگی جستن در پاکیزگی و خوبی است . (منتهی الارب ). || خوب و پاکیزه روی گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). وضوء. (اقرب الموارد).
-
وضاعة
لغتنامه دهخدا
وضاعة. [ وَ ع َ ] (ع مص ) فرومایه و ناکس و دون مرتبه گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || پسرخوانده گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دعی و زنازاده بودن . (از اقرب الموارد).