کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ودیعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ودیعة
لغتنامه دهخدا
ودیعة. [ وَ ع َ ] (ع ص ) مؤنث ودیع. (از اقرب الموارد). || (اِ) زنهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیز به زنهارداده . (یادداشت مؤلف ). || امانت . (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چیزی که نزد امین میسپارند. سپرده...
-
واژههای مشابه
-
ودیعه
واژگان مترادف و متضاد
امانت، سپرده، ودیعت
-
ودیعه
فرهنگ واژههای سره
سپرده
-
ودیعه
فرهنگ فارسی معین
(وَ عِ یا عَ) [ ع . ودیعة ] (اِ.) نک . ودیعت .
-
ودیعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ودیعَة، جمع: ودائِع] ‹ودیعت› vadi'e ۱. سپردهشده.۲. (حقوق) مالی که به امانت نزد کسی بگذارند؛ سپرده.
-
ودیعه
دیکشنری فارسی به عربی
ثقة
-
واژههای همآوا
-
ودیعت
لغتنامه دهخدا
ودیعت . [ وَ ع َ ] (از ع اِمص ، اِ) ودیعة. امانت . (غیاث اللغات ). امانت و زنهار و هر چیزی که به کسی بسپارند و در نزد وی امانت گذارند و با نهادن و سپردن و گذاردن ترکیب شود : ور ودیعت نهند مال یتیم نزد ایشان غنیمت انگارند. ناصرخسرو.بماندم من و ماند عب...
-
ودیعت
فرهنگ فارسی معین
(وَ عَ) [ ع . ودیعة ] (اِ.) پولی یا مالی که به امانت سپرده شود.
-
جستوجو در متن
-
ودایع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وَدائِع، جمعِ وَدیعَة] [قدیمی] vadāye' = ودیعه
-
سپرده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) seporde چیزی که در جایی یا نزد کسی به رسم امانت گذاشته میشود؛ ودیعه.
-
bottle bill
قانون گرویی ظرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] قانون الزام ودیعهگذاری برای بطریهای نوشابه
-
امانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به امانة) [عربی: امانیّ] 'amāni مالی یا چیزی که به کسی میسپارند تا از آن نگهداری کند؛ ودیعه.