کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وداغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وداغ
لغتنامه دهخدا
وداغ . [ وَ ] (اِ) آتش را گویند که به عربی نار گویند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ).
-
واژههای همآوا
-
وداق
لغتنامه دهخدا
وداق . [ وَ ] (ع مص ) خواهش گشن کردن ستور. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ودق . ودقان . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
وداق
لغتنامه دهخدا
وداق . [ وِ ](ع اِمص ) آزمندی گشن . یقال : بها وداق . (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وَداق شود.
-
جستوجو در متن
-
بجنورد
لغتنامه دهخدا
بجنورد. [ ب ُ ] (اِخ ) شهری است درخراسان ایران . (فرهنگ نظام ). از شهرستانهای تابعه ٔ استان نهم واقع در شمال باختری مرکز استان نهم (خراسان ). از شمال : مرز ایران و شوروی ، خاور: قوچان ، جنوب : سبزوار، باختر: گرگان . آب و هوا در هریک از بخشها متفاوت ،...
-
نعل
لغتنامه دهخدا
نعل . [ ن َ ] (ع اِ) پساهنگ و بشک و آهنی که برکف سم ستور میخ کنند تا سوده نگردد. (ناظم الاطباء).آنچه بدان سم ستور را از سودگی نگاه دارند. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء) : ز آواز گردان بتوفید کوه زمین شد ز نعل ستوران ستوه . فردوسی .هم...
-
آتش
لغتنامه دهخدا
آتش . [ ت َ ] (اِ) (از زندی آترس ، و اوستایی آتر، و سانسکریت هوت آش ، خورنده ٔ قربانی ؛ از: هوت ، قربانی + آش ، خورنده ) یکی از عناصر اربعه ٔ قدما و آن حرارت توأم با نوری است که از بعض اجسام سوختنی برآید چون چوب و ذغال و امثال آن . آذر. آدر. ورزم . ...